سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همچنان که خورشید و شب با یکدیگر جمع نمی شوند، خدا دوستی و دنیا دوستی با یکدیگر جمع نمی شوند . [امام علی علیه السلام]
دفاع بلاگ
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» محیط گرم و باصفای خانواده

محیط گرم و باصفای خانواده
هماهنگی و موافقت اخلاقی بین مرد و زن در محیط خانواده از هر لحاظ و به صورت صد درصد برای غیر انبیا و اولیا علیهم السّلام غیرممکن است. اگر بخواهیم محیط خانه، گرم و باصفا و صمیمی باشد، فقط باید، صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رأفت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد.

خداوند متعال می‌فرماید:

«یَـآأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوآاْ إِنَّ مِنْ أَزْوَ جِکُمْ وَ أَوْلَـدِکُمْ عَدُوًّا لَّکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِن تَعْفُواْ وَ تَصْفَحُواْ وَ تَغْفِرُواْ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیم؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید!

برخی از همسران و فرزندان شما دشمن شمایند، پس از آنان بر حذر باشید؛ و اگر ببخشایید و در گذرید و بیامرزید، به راستی که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.» (سوره‌ی تغابن، آیه‌ی 14) اگر این‌ها نباشد اصطکاک و برخورد پیش خواهد آمد؛ و همه‌ی اختلافات خانوادگی از همین جا ناشی می‌شود.1
 

آینده‌ی فرزندان
بعضی از علما با سفارش به نماز اوّل وقت و یا نماز شب، زندگی آینده‌ی فرزندانشان را تأمین می‌کردند.2
 

نان نیاورده‌اند!
آقا میرزا محمّد تقی شیرازی رحمه‌الله هیچ گاه به اهل بیت و خانواده‌ی خود دستور نمی‌داد. زمانی آقایی به محضر ایشان می‌رود و می‌بیند که مقداری آبگوشت در کنار ایشان گذارده شده و سرد شده است. به ایشان عرض می‌کند که: چرا میل نفرموده‌اید و سرد شده است؟ ایشان می‌فرمایند: نان نیاورده‌اند.3
 

اگر نماز شب نخوانی، عاقّت می‌کنم!
آقا سید جمال گلپایگانی رحمه‌الله به آقازاده‌ی خود می‌فرمود: اگر نماز شب نخوانی، عاقّت می‌کنم! پسر ایشان خیلی ناراحت می‌شود و می‌گوید: برای ترک مستحب چرا عاقّم می‌کنی؟ ایشان می‌فرماید: منظورم این است که تا می‌توانی نماز شب را ترک نکنی.
برای ترک مستحّب فرزندش را عاقّ می‌کند. در حقیقت با این کار آتیه‌ی فرزندش را تأمین می‌کرده است، زیرا هر راهی جز آن، چه مال و چه زمین و ملک و چه گوسفند و دام و... فناپذیر است.4
 

خداوندا، زن شایسته ای را روزی من کن!
بلی می‌شود انسان در نماز دست به دعا بردارد و بگویید: «اَللهُمَّ ارزُقنِی زَوجَةً صالِحَةً: خداوندا، زن شایسته ای را روزی من کن!» یا بگوید: «اَللهُمَّ ارزُقنِی وَلَداً باراً: خداوندا، فرزند نیکوکاری را روزی من کن!».5
 

رفع اختلاف بین زن و شوهر
زن و شوهری که بینشان خیلی اختلاف است، هر کدامشان که می‌خواهد رفع اختلاف شود یا فرد دیگر، صدقه‌ی متعدّد، به افراد متعدّد، به دفعات زیاد بدهند و برای اصلاح ذات البین زیاد هم دعا بکنند.6
 

زندگی بر وفق مراد
کمتر کسی پیدا می‌شود که زندگی بر وفق مراد او باشد. هرگونه عیش و نوش دنیا، با هزار تلخی و نیش همراه است! اگر کسی دنیا را این گونه پذیرفت و شناخت، در برابر ناگواری‌ها و بدی‌های همسر و همسایه و... کمتر ناراحت می‌شود؛ زیرا از دنیا بیش از این که خانه‌ی بلا است، انتظار نخواهد داشت!7

استغفار کلید حل مشکلات ازدواج و اشتغال
س 63- چند سال است که در کارهایم دچار مشکل می‌شوم که راه‌ها به رویم بسته می‌شود، از جمله در زمینه اشتغال و ازدواج، و هرچه از خدا طلب یاری می‌کنم، راه مساعدی گشوده نمی‌شود؟
ج ـ بسمه تعالی. زیاد از روی اعتقاد کامل بگویید: «أستغفر اللّه»، هیچ چیز شما را منصرف نکند غیر از ضروریات و واجبات تا کلیه ابتلائات رفع شود، بلکه بعد از رفع آن‌ها هم بگویید، برای اینکه امثال آن‌ها پیش نیاید؛ و اگر دیدید رفع نشد، بدانید یا ادامه نداده‌اید، یا آنکه با اعتقاد کامل نگفته‌اید؛ و الله العالم.8
 

رفع مشکلات مادی همسر و فرزندان
س 56 ـ برای رفع مشکلات مادی همسر و فرزندان، یک طلبه چه باید بکند؟
ج: تعلیم نمایید که قناعت نسبیه وقتیّه، بر همه لازم است و کافی است.9
 

بهترین سن برای ازدواج دختر
س: از نظر شرع مقدس، بهترین سن ازدواج برای دختران چه سنی می‌باشد؟
ج. بهترین سن، قبل از عادت شدن دختر است.10
 

میزان آشنایی لازم دختر و پسر با همدیگر
س: فهمیدن بعضی از مسایل بعد از ازدواج توسط همسر، موجب ناراحتی و در بعضی موارد باعث مشکلات جدی می‌شود که زندگی زناشویی را با مشکل رو به رو می‌کند، آیا گفتن آن‌ها قبل از ازدواج واجب است؟
ج: مواردی که نگفتن آن‌ها سبب تدلیس می‌شود، باید گفته شود.11
 

استخاره برای ازدواج
س: آیا برای پاسخ دادن به خواستگار دختر، استخاره کردن مورد دارد؟
ج: مورد استخاره بعد از تحقیق و بررسی و مشورت و در هنگام تحیّر است. عمل به استخاره واجب نیست. همچنین با تغییر شرایط و یا تغییر نیتِ استخاره از حیث شروط و قیود، تجدید استخاره جایز است.12
 

ازدواج محمدی
س: عامل موفقیت در زندگی مشترک و شرایط ازدواج محمدی چیست؟
ج: محبّت بین طرفین و عمل هر کدام به وظایف شرعی نسبت به دیگری و اغماض هر یک از خطاهای دیگری.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسام الدین شفیعیان ( سه شنبه 92/9/12 :: ساعت 11:9 عصر )
»» زندگی مجردی، سبکی جدید برای زندگی

محمد جواد ولی‌زاده/ نگاهی به دلایل افزایش خانه‌های مجردی؛ 
زندگی مجردی، سبکی جدید برای زندگی
امروز با تبلیغات ناصحیح رسانه‌ای از الگوی صحیح زندگی جوان، آموزش‌ها و تبلیغات محیطی و غیرمحیطی، نگاه به زندگی تغییر یافته است.زندگی مجردی در حال افزایش بین جوانان و عرفی شدن در جامعه است؛ طوری که اگر زمانی مردم درگوشی و آهسته از زندگی مجردی حرف می‌زدند و امری ناهنجار به شمار می‌آمد، اما اکنون از آن قبح‌زدایی می‌شود.
گروه سبک زندگی و خانواده برهان/ محمد جواد ولی‌زاده؛ زندگی مجردی زندگی افرادی با خانواده‌های مستقل است که بنا به تعریف آماری، ازدواج نکرده‌اند و طلاق‌گرفته نیز نیستند، ولی شیوه‌ی زندگی مجردی را برای خود انتخاب کرده‌اند.
 
این نوع از زندگی در حال افزایش بین جوانان و عرفی شدن در جامعه است؛ طوری که اگر زمانی مردم درگوشی و آهسته از زندگی مجردی حرف می‌زدند و به خاطر ناهنجار بودن این پدیده، کسی حاضر نبود خانه‌اش را به دختر یا پسر مجرد اجاره دهد، اما امروز در بسیاری از آگهی‌های اجاره‌ی آپارتمان‌های کوچک، داخل کادرهای کوچک قید می‌شود: «حتی به مجرد»
 
امروز با تبلیغات ناصحیح رسانه‌ای از الگوی صحیح زندگی جوان، آموزش‌ها و تبلیغات محیطی و غیرمحیطی، نگاه به زندگی تغییر یافته است. مدام بر طبل تفکر استقلال‌طلبی جوانان کوبیده می‌شود؛ حسی که هرچند بسیار ارزشمند و از الطاف الهی است، لیکن به سبب تفسیر نادرست از استقلال‌طلبی و سمت‌وسو دادن ناصواب بدان، الگوی نامناسبی از سبک زندگی را برای جوانان، در حال رقم زدن است.
 
هم‌اکنون بر اساس نتایج سرشماری سال 1390، حدود 1/7 درصد خانواده‌های ایرانی به صورت مستقل و تک‌نفره زندگی می‌کنند. طبق این نتایج، نسبت به پنج سال گذشته، تعداد کسانی که به تنهایی زندگی می‌کنند و خانواده محسوب می‌شوند حدود دو درصد افزایش داشته است.
 
نتیجه اینکه دیگر برخی از جوانان دوست ندارند والدین‌شان در مقابل برخی رفتارها، آن‌ها را مورد مؤاخذه، نصیحت و یا حتی مصاحبت در حد پیشنهاد قرار دهند و لذا برخی از آن‌ها آزادی و به عبارتی بی‌قیدی خود را تهدیدشده قلمداد می‌کنند. لذا از کانون گرم خانواده جدا شده و به زندگی انفرادی روی می‌آورند.1
 
هم‌اکنون بر اساس نتایج سرشماری سال 1390، حدود 1/7 درصد خانواده‌های ایرانی به صورت مستقل و تک‌نفره زندگی می‌کنند. طبق این نتایج، نسبت به پنج سال گذشته، تعداد کسانی که به تنهایی زندگی می‌کنند و خانواده محسوب می‌شوند حدود دو درصد افزایش داشته است. بر مبنای گزارش سازمان ملی جوانان در سال 89 تعداد سی درصد از جوانان شش کلان شهر تهران، مشهد، شیراز، اصفهان، تبریز و اهواز، زندگی مجردی دارند. نیز آمار وزارت ورزش و جوانان هم در سال 1391 نشان می‌دهد درصد دخترانی که در خانه‌های مجردی زندگی می‌کنند افزایش یافته است. همچنین همین وزارت‌خانه اعلام کرده است در شش کلان‌شهر تهران، شیراز، مشهد، اصفهان، تبریز و اهواز، سیدرصد جوان‌ها زندگی مجردی دارند.2
 
افرادی که زندگی مجردی را انتخاب کرده‌اند، تمایل به تشکیل خانواده و داشتن فرزند نخواهند داشت. بنابراین در درازمدت ممکن است گرفتار پدیده‌هایی چون اعتیاد، خودکشی و روابط نامشروع و انواع و اقسام بی‌بندوباری شوند؛ چرا که از خانواده به عنوان یکی از ابزارهای کنترل اجتماعی دورند. همچنین زندگی مجردی می‌تواند به افزایش هزینه‌های زندگی و تحمیل هزینه‌ها به جامعه منجر شود. تحقیقات نیز نشان داده مجردها آسیب‌پذیرترند و هزینه‌ی بیشتری را به جامعه تحمیل می‌کنند.3
 
جریان‌شناسی فرهنگی پدیده‌ی زندگی مجردی
 
رصد تحولات فرهنگی در موضوع مورد نظر، به این نکته رهنمون می‌سازد که هرچند تعداد افرادی که زندگی مجردی را انتخاب نموده‌اند چندان زیاد نیست و بخش عمده‌ای از آن حاصل بزرگ‌نمایی رسانه‌ای است، لیکن آنچه قابل توجه است اولاً روند صعودی آمار مربوط به زندگی مجردی و افزایش کمّی آن‌هاست و در ثانی، مسئله‌ی مهم‌تر (که موضوع این گزارش است) سمت‌وسوی حرکت و جهت‌گیری موجود رسانه‌ها، اعم از مکتوب و تصویری و... در موضوع مورد نظر به سمت قبح‌زدایی، عادی‌سازی و در نهایت القای ضرورت و نیاز جامعه‌ی در حال پیشرفت و خصوصاً جوانان چنین جامعه‌ای به چنین پدیده‌ای است.
 
جالب اینکه مطالب عرضه‌شده در رسانه‌ها (که به لحاظ کیفی از تنوع بالایی هم برخوردارند) جهت‌گیری‌شان صرفاً سلبی و نفی‌کننده و مذموم شمردن این پدیده نیست، بلکه تعداد قابل توجهی از آن‌ها با مطرح نمودن و به نمایش گذاشتن عینی یا غیرعینی از افرادی که دارای زندگی مجردی موفقی! از نظر خودشان هستند و مشکلات مورد ادعای مخالفان را ندارند، به توجیه و ترویج این مسئله دامن می‌زنند. نمونه‌هایی از این قسم را در مصاحبه با چند تن از دخترانی که زندگی مجردی داشته‌اند و از آن راضی بوده‌اند در ذیل می‌آوریم:
 
مصاحبه‌شونده‌ی 1: وقتی دوستان و آشنایان فهمیدند که تنها زندگی می‌کنم، با مشکلات فراوانی روبه‌رو شدم. حتی وقتی آپارتمانم را خریدم، متوجه شدم همسایه‌ها خیلی از بودن من در آن ساختمان راضی نیستند. ولی وقتی دیدند از رفت‌وآمد و مهمانی‌های آن‌چنانی خبری نیست، خیالشان راحت شد و حتی نگاهشان به من نیز تغییر کرد. الآن مدتی است از طرف همسایگان، به عنوان مدیر ساختمان انتخاب شده‌ام و رفتار همه نسبت به من دوستانه شده است.
 
مصاحبه‌شونده‌ی 2: بعد از ده سال دوری از خانه، تازه به نبودن خانواده‌ام عادت کرده‌ام؛ اما آن همه دلتنگی به تجربه‌هایی که کسب کرده‌ام می‌ارزید.
 
مصاحبه‌شونده‌ی 3: دوست دارم همه چیز را تجربه کنم! پدر و مادرش چند سالی است از هم جدا شده‌اند و آرزو ترجیح می‌دهد استقلال را تجربه کند. آرزو درآمد نسبتاً مناسبی دارد و برای احتیاجات خود به والدینش متکی نیست.
 
مصاحبه‌شونده‌ی 4: بیشتر زنانی که زندگی مجردی را تجربه کرده‌اند معتقدند در صورت وجود منبع درآمدی مکفی، این نوع زندگی از امتیازات بسیاری برخوردار است و استقلال و بهره بردن کافی از تنهایی به جزء در زندگی مجردی امکان‌پذیر نیست.4
 
مصاحبه‌شونده‌ی 5: با وجود اینکه این انتقاد وجود دارد که با رواج این شیوه‌ی زندگی، آمار ازدواج نیز کاهش پیدا خواهد کرد و حدود هفتاد درصد دخترانی که زندگی مجردی دارند هرگز ازدواج نخواهند کرد، اما از سوی دیگر، آمار طلاق نیز کاهش پیدا خواهد کرد که این خود نکته‌ی مثبتی است.5
 
حال حتی کار به جایی رسیده که برخی کارشناسان مسائل اجتماعی نیز وارد گود شده و تحت تأثیر تفکرات مدرنیسم و فمینیسم، با نظر مثبت به مسئله نگریسته و آن را گامی در ارتقای سبک زندگی جوانان قلمداد نموده‌اند. نمونه­ای از آن را در ذیل می‌بینیم:
 
کارشناس: یکی از اهداف توسعه و گام نهادن در مسیر مدرنیسم، اشتغال زن و استقلال مالی اوست. این مشارکت در امور اقتصادی به نوعی آگاهی منجر می‌شود که استقلال را در تمام زمینه‌ها طلب می‌کند. یکی از تبعات استقلال مالی در زنان، علاقه‌ی آن‌ها برای رهایی از سلطه‌ی والدین است.
 
چنان که ملاحظه می‌شود، این کارشناس محترم از زندگی فرزند در کنار آغوش گرم پدر و مادر با آن همه محسنات و مزایا تحت عنوان «سلطه» یاد می‌کند و به طور ضمنی، بر این تفکر ناصحیح صحه می‌گذارد. همچنین ایشان زندگی را فقط در زندگی با پدر و مادر تصور می‌کنند و لذا راه چاره و گریز از سلطه! را نیز به قول خودش فقط زندگی مجردی می‌داند و گزینه‌ای تحت عنوان تشکیل زندگی مشترک بی‌دغدغه و آرام با همسر را اصلاً زندگی و راه‌حل به شمار نمی‌آورد. می‌گوید زندگی با پدر و مادر به منزله‌ی سلطه‌پذیری است و تنها راه‌حلش هم حرکت به سمت زندگی مجردی است.
 
کارشناس: جامعه به شکل خودکار این اتفاق را ترغیب می‌کند، زیرا با اهداف توسعه هم‌خوانی دارد. یکی از پیامدهای مدرنیسم در جوامع، تشدید فردگرایی و محترم دانستن حیطه‌ی خصوصی فرد است. در غرب نیز با ورود صنعت و مدرنیته، ویژگی‌های زندگی اجتماعی تغییر کرد. سیر زندگی خانوادگی در طول زمان در تمام جوامع از شکل گسترده به شکل هسته‌ای تغییر کرده است، بدون اینکه کسی بتواند جلوی آن را بگیرد. بنابراین تغییرات این‌چنینی گریزناپذیر است، حتی اگر فرهنگ ایرانی چنین مسئله‌ای را نپذیرد.
 
کارشناس: توجه به نکات مثبت آزادی همیشه منجر به نتایج مطلوبی است. با بسترسازی و ارائه‌ی الگوی مناسب می‌توان اجتماع را متوجه حقوق فردی افراد ساخت. تأکید به این نکته که مجرد زیستن به فساد کشیده شدن نیست و یک نوع زندگی است که برای هر فردی در جامعه قابل تصور است، تنها از راه فرهنگ‌سازی میسر است.
 
نباید به خاطر فقدان امنیت، آزادی فرد را محدود کرد. دختران هم حق دارند مثل پسران آزاد باشند تا هر گونه که می‌خواهند زندگی کنند و والدین هم موظف‌اند آن‌ها را به گونه‌ای تربیت کنند تا در بزرگ‌سالی قادر باشند تنها و مستقل زندگی کنند و بدون ترس از نگاه و قضاوت اطرافیان، صدای قدم‌ها و نفس‌هایشان را در خانه‌ی خود نیز خفه نکنند، تا قادر باشند از خود مراقبت کنند و به همه‌ی اطرافیان ثابت کنند می‌توانند چون یک شهروند سالم و محترم، تنها زندگی کنند.6
 
چنان که ملاحظه می‌شود، خط فکری کارشناس محترم در چارچوب خط فکری فرهنگ بومی اسلامی‌ایرانی نیست و قبله‌ی تفکراتش اصول فکری مدرنیسم، فمینیسم، منشور حقوق بشر سازمان ملل و امثالهم است که جهت رعایت ایجاز در کلام و مرتبط نبودن با اصل موضوع مورد بررسی، از نقد آن چشم می‌پوشیم.
 
رونق زندگی‌های مجردی در محله‌های جنوبی کلان‌شهرها (پراکندگی جغرافیایی)
 
مطابق اعلام مدیرعامل سازمان نوسازی شهر تهران، در بافت‌های فرسوده‌ی جنوب تهران، میزان زندگی مجردی افزایش یافته است؛ افزایشی که ارتباط مستقیم با افزایش آسیب‌های اجتماعی، ناامن شدن محیط و رشد جرایم دارد.
 
علل و زمینه‌های افزایش زندگی مجردی در بافت‌های قدیمی و پایین ‌شهر کلان‌شهرها را شاید بتوان چنین تحلیل کرد:
 
1. در محله‌های جنوبی کلان‌شهرها، قیمت‌ها پایین‌تر است و بافت زندگی به گونه‌ای است که جوانان به تنهایی و راحت‌تر پذیرفته می‌شوند. البته در شمال شهرها نیز افراد خیلی همسایه‌مدار نیستند و کاری به هم ندارند؛ اما هزینه‌های بالای زندگی در آن محله‌ها باعث می‌شود بیشتر زندگی‌های مجردی در جنوب شهر شکل بگیرد.
 
2. در این مناطق، به دلیل بافت متراکم، حتی یک اتاق با حداقل قیمت قابل دسترسی است و در اکثر موارد صاحب‌خانه‌ها به شرط گرفتن اجاره، کاری به کار مستأجر جوان خود ندارند. این وضع باعث می‌شود که بسیاری از جوانان به آسانی درگیر بسیاری از آسیب‌های اجتماعی شوند.7
 
رصد تحولات فرهنگی در موضوع مورد نظر، به این نکته رهنمون می‌سازد که هرچند تعداد افرادی که زندگی مجردی را انتخاب نموده‌اند چندان زیاد نیست، لیکن روند صعودی آمار مربوط به زندگی مجردی و سمت‌وسوی حرکت و جهت‌گیری موجود رسانه‌ها، اعم از مکتوب و تصویری و... در موضوع مورد نظر به سمت قبح‌زدایی و در نهایت القای ضرورت و نیاز جامعه‌ی در حال پیشرفت و خصوصاً جوانان چنین جامعه‌ای به چنین پدیده­ای است.
 
دلایل رونق زندگی مجردی
 
کارشناسان برای رشد و رونق گرفتن زندگی‌های مجردی علل و عواملی را (چه صحیح و چه قابل تأمل) برشمرده‌اند که برخی از موارد مهم آن‌ها عبارت است از:
 
1. کشش زندگی شهری و جاذبه‌های مخصوص آن یکی از علل است؛ در جامعه‌ی فعلی و در شهرهای بزرگ، جاذبه‌های فراوانی وجود دارد که جوانان را به طرف خود می‌کشاند. جوانانی که از کانون گرم خانواده دور شده و در اغلب موارد، چاره‌ای جز تن دادن به زندگی مجردی ندارند.
 
2. از آنجایی که بیشتر خانواده‌ها حتی در شهرهای بزرگ بافت سنتی دارند، به مقابله با تمایلات و علایق جوانان برمی‌خیزند که همین موضوع سبب می‌شود فرد جوان در جست‌وجوی راهی برای رسیدن به تمایلات و علایق خود باشد! از این رو، تصمیم به جدایی از خانواده می‌گیرد و به منظور کسب آرامشی که در ذهن خود آن را تصویر می‌کند، به زندگی مجردی روی می‌آورد. جوان به آرامش خیال و احترام در خانواده نیاز دارد. جوانان همواره از اینکه به عقاید و افکارشان احترام گذاشته نمی‌شود گلایه‌مندند.
 
3. توقعات بالا، داشتن انواع و اقسام امکانات، داشتن خانه و خودرو، از جمله آرزوهایی است که جوانان امروزی به دنبال آن‌ها هستند و خیلی از جوانان با همین آرزوها از خانواده جدا می‌شوند و همین توقعات موجب شده که دیگر جوان امروزی نتواند با خانواده زندگی مسالمت‌آمیز داشته باشد.
 
4. جوان به هر اندازه که بزرگ‌تر می‌شود، میل به استقلال نیز در او تشدید می‌شود و همین، پدر و مادرها را نگران می‌کند؛ به گونه‌ای که فرزندان جبهه‌گیری می‌کنند و می‌گویند: پدر و مادرها به ما اعتماد ندارند. بنابراین برای اثبات این موضوع که من هم می‌توانم مستقل و به دور از پدر و مادر زندگی کنم، به زندگی مجردی روی می‌آورد.
 
5. سبک زندگی والدین و جوانان متفاوت است و فرزندان دوست دارند به گونه‌ای دیگر زندگی کنند. تمایل دارند رفت‌وآمدهای خاص خود را داشته باشند. تیپ خاصی داشته باشند و فلان لباس را بپوشند. حتی در درون خانواده نیز چه بسا جوان و نوجوان تمایل دارد با دوستان خود بنشیند، موسیقی گوش دهد و با آن‌ها در خانه بگوید و بخندد، اما پدر و مادرها همکاری نمی‌کنند و بعضی موضوعات را نمی‌پذیرند؛ مثلاً تذکر می‌دهند که صدای ضبطش را بلند نکند یا با صدای بلند نخندد و... در واقع گاهی رفتارهای والدین با فرزندان باعث می‌شود که آنان به فکر جدایی از خانواده‌ی خود باشند.
 
 
6. بعضی خانواده‌ها به جای توجه به حرف و خواسته‌ی عضو جوان خود و به جای برخورد منطقی و گفت‌وگو با این عضو، با وی به مجادله می‌پردازند و در مقابل جوان قرار می‌گیرند. در واقع تحقیرها، سرکوفت‌ها و بی‌توجهی به برخی علایق و خواسته‌های جوانان و نبود گفتمان سازنده بین والدین و فرزندان زمینه‌های فرار فرد را از محیط خانواده و انتخاب زندگی مجردی فراهم می‌کند.8
 
7. رواج تفکر فرزندسالاری و این ایده که فرزند هر چه دلش خواست می‌تواند انجام دهد و هیچ قیدوبندی برایش نیست، درست مثل همان چیزی است که در زندگی غربی و برای فرزندان و جوانان متصور است. در این تفکر، پدر و مادر از هیچ جایگاه اخلاقی و احترام و قداستی برخوردار نیستند و تحت هیچ شرایطی حق برخورد با رفتارهای فرزندانشان را ندارند؛ ولی در تفکر دینی، پدر و مادر هدیه‌های بزرگ خداوند به فرزندان هستند و فرزندان تحت هیچ شرایطی نباید موجبات ناراحتی‌شان را فراهم آورند. در این تفکر، در کنار پدر و مادر بودن و نگاه به چهره‌ی آن‌ها، عبادت و سبب تقرب به خوبی‌ها و فضایل و خداوند است.
 
گفتنی است برخی از دلایل مذکور از نظر نگارنده دلیل مورد قبولی نیستند، هرچند مورد ادعای برخی طرفداران و توجیه‌کنندگان زندگی مجردی هستند. لذا مذمت و تقبیح یک‌پارچه‌ی سبک زندگی سنتی و قائل به نسبیت بودن در مورد تمام حوزه‌های سبک زندگی جوانان، تقدس دادن به حس استقلال‌طلبی به هر شکل آن و توجیه زندگی مجردی تحت عنوان حس استقلال‌طلبی و مانند آن، دلایل درستی به شمار نمی‌روند و شاید تحت تأثیر هجوم فرهنگ غربی، زیاده‌خواهی‌ها و خودخواهی‌های بسیاری از جوانان باشد که سبب شده آنان خانواده را مزاحم کار خود تلقی کنند و کوچک‌ترین خرده‌گیری از طرف آن‌ها را برنتابند.
 
میل به آزادی‌های لجام‌گسیخته فردی فزونی گرفته و متأسفانه برخی جوانان تفسیر دیگری از آزادی دارند و می‌خواهند آن را به همه‌ی امور گسترش دهند. بنابراین وقتی خانواده مانع آن‌ها می‌شود، برای نیل به مقاصد خود، از محیط خانواده جدا می‌شوند. به هر حال، حتی آنانی هم که زندگی مجردی را قدمی در راستای تحقق استقلال‌طلبی به شمار می‌آورند بر این باورند که زندگی مجردی در درازمدت، اگر تحت نظارت قرار نگیرد، به یک آسیب جدی برای جامعه تبدیل خواهد شد؛ چرا که پیوندهای اجتماعی را که ضامن استحکام روابط خانوادگی و اجتماعی است از هم می‌گسلد و فردگرایی لجام‌گسیخته جای آن را می‌گیرد.9
 
راهکار اصلی
 
راهکار عمده و اصلی در این قضیه همان بحث فرهنگ‌سازی و البته با همکاری تمام نهادهای فرهنگی است. بایستی تمام رسانه‌ها در جهت نمایش مضرات این پدیده‌ی شوم، در حد توان خود گام بردارند و از هر گونه اقدامی که نتیجه‌ی آن، تأیید، ترویج یا حتی عادی‌سازی این مسئله در اذهان افراد جامعه باشد به شدت اجتناب شود. رسانه‌ها می‌توانند با تقبیح زندگی‌های مجردی داوطلبانه و نمایش مضرات و تبعات منفی این نوع از زندگی، با حساس نمودن جامعه درباره‌ی شکل‌گیری خانواده‌‌های تک‌نفره، از گسترش این نوع زندگی جلوگیری کنند.
 
البته آن روی سکه هم بایستی در این امر مورد توجه باشد؛ بدین معنی که لازم است رسانه‌ها از نمایش منافع و فواید و مثبت جلوه دادن زندگی جمعی در کانون گرم خانواده (چه خانواده‌ی پدری و چه خانواده‌ی مستقل شخصی به همراه همسر و فرزندان) به هیچ وجه فروگذار نباشند. انتظار می‌رود همچنان که این روزها بچه‌دار شدن به انحای مختلف مورد ترویج و تحسین واقع می‌شود، در زمینه‌ی ازدواج و تشکیل خانواده نیز این تشویق‌ها صورت گیرد. به دلیل آنکه زندگی مجردی بر سن ازدواج می‌افزاید، وقتی نتوان شرایط تشکیل زندگی مشترک را برای جوانان فراهم کرد، به دلیل طولانی شدن دوران تجرد و بالا رفتن سن ازدواج، این امر باعث می‌شود در موقعیتی قرار گیرند که احساس کنند سربار خانواده‌ها هستند. لذا همه‌ی جوان‌ها برای خوش‌گذرانی زندگی مجردی را انتخاب نمی‌کنند. گاهی اوقات شرایطی پیش می‌آید که جوانان مجبور هستند این نوع زندگی را انتخاب کنند. باید پسران و دختران جوان به تشکیل زندگی مشترک تشویق شوند و البته امکانات، تسهیلات و بسترهای لازم نیز برایشان مهیا و فراهم شود. اگر زندگی جوانان به شکل مناسبی شکل گرفته و با تداوم لازم همراه باشد، حتماً بچه هم به آن اضافه خواهد شد.
 
به نظر می‌رسد آنچه گفته شد راهکار عمده در این مسئله باشد و در رابطه با اینکه آیا بهتر نیست محدودیت‌هایی در جامعه اعمال شود یا خیر، باید گفت نباید با اتخاذ چنین رویکردهایی، صورت مسئله را پاک و با ایجاد فضای ناامن، قصد حل نمودن مسئله را داشت. اینکه سیاستی اتخاذ شود که به مجردها خانه ندهند و سخت‌گیری‌ بیشتر شود، در درازمدت بی‌فایده است و نیاز به فکری جدی دارد.
 
در همین راستا، برخی راهکارهای کلی نیز عبارت‌اند از: بهبود شرایط اقتصادی جامعه و فراهم شدن شرایط ازدواج جوانان، بومی گزینی در دانشگاه‌ها، در اولویت قرار گرفتن پسران جوان در سیاست‌های شغلی، ضابطه‌مند شدن اجاره دادن منزل به مجردها، فرهنگ‌سازی در جامعه و آموزش نحوه‌ی رفتارها در خانواده‌ها، آموزش حس تعاون، همدلی، صحبت و درک متقابل در خانواده‌ها و...
 
نیز به عنوان راهکار عملی قابل ذکر است که بخش اعظم خانه‌های مجردی به خانه‌هایی دانشجویی اختصاص دارد. این خانه‌ها اغلب به دلیل عدم ارائه‌ی خوابگاه از سوی دانشگاه‌ها به دانشجویان غیربومی ایجاد شده است.افزایش حجم دانشجویان و همچنین تعداد دانشگاه‌ها و مجتمع‌های آموزش عالی که با عناوین مختلف از جمله دانشگاه‌های آزاد، پیام نور، غیرانتفاعی، علمی‌کاربردی و پردیس فعالیت می‌کنند و معمولاً هم فقط مجتمع کوچک آموزشی را شامل می‌شوند و توان ارائه‌ی خوابگاه ندارند، این معضل را تشدید کرده است. حتی دانشگاه‌های مادر نیز که تا چند سال پیش اغلب به تعداد مورد نیاز، خوابگاه در اختیار داشتند، اکنون با مشکل ارائه‌ی خوابگاه مواجه شده‌اند که البته در این دانشگاه خوابگاه‌های خودگردان با نظارت دانشگاه در اختیار دانشجویان قرار می‌گیرد. در چند سال اخیر، رویکرد آموزش عالی در کشور افزایش کمیّت بوده است و دانشگاه‌ها در حال رقابت برای افزایش آمار دانشجویانشان بوده‌اند، بدون اینکه به سایر امورات دانشجوهایشان توجه کنند.
 
بر همین اساس، مسئولان دانشگاه‌ها بایستی در صورت عدم امکان ارائه‌ی خوابگاه، حداقل شرایطی را فراهم کنند تا محل اقامت دانشجویان آن‌ها با استفاده از کارشناسان مجرب، مورد نظارت و کنترل قرار بگیرد. مسئولان باید به بحث افزایش خانه‌های مجردی به دلیل افزایش تعداد دانشگاه‌هایی که توان ارائه‌ی خوابگاه ندارند، توجه کنند.
 
در پایان ذکر این نکته را لازم می‌دانم که باید از ترویج نگاه منفی و برچسب زدن به جوانانی که به دلایل شغلی یا تحصیلی در خانه‌های مجردی ساکن هستند، جلوگیری شود؛ چون این امر خود می‌تواند منشأ آسیب­های دیگر باشد.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسام الدین شفیعیان ( سه شنبه 92/9/12 :: ساعت 11:4 عصر )
»» چگونگی پوشش در میان اعضای یک خانواده اسلامی

چگونگی پوشش در میان اعضای یک خانواده اسلامی

مسئله پوشش از بدو خلقت آدم و حوا (ع) وجود داشته و امری فطری است. هنگامی که شیطان آنها را برای خوردن میوه ممنوعه وسوسه کرد و آن دو از آن میوه خوردند، خود را عریان یافتند و این برهنگی، موجب شرمساری و پشیمانی آنان شد. در نتیجه، برگ‌های درختان را به خود پیچیدند و خویشتن را پوشاندند. 

عده‌ای گمان می‌کنند که در برابر افراد نامحرم باید حجاب را رعایت کنند، درحالی‌که این مسئله دامنه گسترده‌تری را دربرمی‌گیرد و افراد خانواده و محارم را نیز شامل می‌شود. این موضوع در برخی از خانواده‌ها اهمیت چندانی ندارد و به این امر و لوازم آن کمتر پرداخته می‌شود. 

هر انسانی برای خود محدوده و حریمی دارد. «حرم» یا «حریم» به محدوده‌ای گفته می‌شود که متعلق به انسان است و دفاع و حمایت از آن واجب و احترامش لازم باشد. وارد شدن به حریم شخصی و خصوصی افراد، به ترتیب نسبت، در درجه‌های مختلفی قرار می‌گیرد و مقدار پوشش را برای افراد مشخص می‌کند. برخی از پوشش‌ها نیز به منظور احترام به شخص مقابل صورت می‌گیرد. حال به مقدار پوشش، لزوم و چرایی بعضی از حجاب‌ها و پوشش‌ها اشاره می‌کنیم. 

پوشش هنگام نماز و عبادت در برابر خداوند متعال 
------------------------------------------------------ 
همان‌گونه که همه می‌دانیم، ‌خداوند تنها کسی است که همواره بر کارهای ما شاهد و ناظر است و ذره‌ای از حرکت‌ها و رفتارهای ما از او پنهان نمی‌ماند و بر ظاهر و نهانمان از خود ما نیز آگاه‌تر است. بنابراین، چرا هنگام عبادت باید خود را بپوشانیم و نماز و دیگر عبادت‌ها و مناجات‌های خود را با پوشش به جای آوریم؟ در پاسخ می‌گوییم چون در این هنگام، با نیت قبلی و قلبی، قصد حضور در پیشگاه مالک آسمان‌ها و زمین را داریم و لازمه تشرف به محضر بزرگان، پوشیدن بهترین لباس‌هاست.‌ پس چه کسی بزرگ‌تر و محترم‌تر از خداوند قادر قهار؟ بدین ترتیب، ‌برای احترام و عرض ادب به آستان کبریایی او، خود را در پیشگاه مقدسش می‌پوشانیم و با پذیرش حجاب به عبادت او دل می‌سپاریم. 

پوشش در برابر نامحرم 
--------------------------- 
نخستین و اصلی‌ترین نوع پوشش است که خداوند به مسلمان امر فرموده است. بیشترین رعایت در حجاب، در برابر افراد غیر هم‌جنس که محرم انسان نیستند باید صورت پذیرد. 

پوشش در برابر بزرگان 
------------------------- 
برخی پوشش‌ها در مقابل بعضی افراد، ‌جنبه احترام به آنها را دارد، مانند روسری به سر کردن عروس خانواده در برابر مادرشوهر، پدر شوهر و دیگر افراد محرم که در میان بعضی از قوم‌ها و قبیله‌ها مرسوم است. همچنین در برخی نقل قول‌ها آمده است که دختران بزرگان جامعه و افراد بلندپایه و نام‌آور وقتی می‌خواستند خدمت پدر خود بروند، برای احترام، با روسری و چادر نزد او می‌رفتند. 

پوشش مرد در برابر مرد و پوشش زن در برابر زن 
---------------------------------------------------- 
مرد نمی‌تواند با قصد لذت به بدن مرد دیگر نگاه کند و نگاه کردن زن به بدن زن دیگر نیز با قصد لذت حرام است. امام صادق(ع) می‌فرماید: «سزاوار نیست زن مسلمان پیش زنان یهودی و نصرانی بی‌حجاب شود؛ زیرا آنان نزد شوهران خود، اندام او را توصیف می‌کنند».

همچنین از پیامبر گرامی اسلام(ص) روایت کرده‌اند که فرموده است: 

زن باایمان با زنی که اوصاف او را برای شوهرش، بیان می‌کند، هم‌نشین نمی‌شود. هرگاه صفات و اندام او را برای شوهرش تعریف کرد، ‌مثل این است که آن مرد به آن زن نگاه کرده است.1 

پوشش اعضای خانواده 
------------------------- 
فرزندان بیشتر از چگونگی پوشش پدر و مادر الگو می‌گیرند. پدر و مادر نباید با این شعار که چهاردیواری اختیاری است و به بهانه اینکه همه خانواده، محرم یکدیگرند، ‌هرگونه خواستند،‌ بپوشند و هرچه خواستند، ‌با هم بگویند. چگونگی معاشرت در بین تک‌تک افراد خانواده هم باید تابع مقررات ویژه‌ای باشد. مادر و دختران خانواده باید از پوشیدن لباس‌های کوتاه و تنگ و آرایش‌های زننده خودداری کنند. 

پدر و مادر باید در حضور فرزندانشان از بیان برخی حرف‌ها و حرکت‌های تحریک‌آمیز بپرهیزند که اگر جز این باشد، راه را برای بلوغ جنسی زودرس فرزندانشان و در نهایت، فساد اخلاقی آنها فراهم می‌آورند، به ویژه اگر در این خانواده اینترنت و ماهواره هم به آسانی در دسترس باشد. بی‌شک، دختر و پسری که از این خانه، خارج و وارد اجتماع می‌شوند، هرگز فرزندان یک خانواده قانون‌مند نیستند که در آنجا وقار و نجابت حرف اول را می‌زد و کسانی که با هم محرمند، نگاه شیطانی به یکدیگر نمی‌کنند. با این حال، ‌اگر این مطلب را بپذیریم که شیطان همواره در حال اغوا و وسوسه کردن انسان‌هاست، با این‌ حال وقتی همین انسان‌هایی که باهم محرم هستند، هرزگی در پیش گیرند و حرمت‌هایی که باید محفوظ بمانند، شکسته شود، خواه ناخواه شیطان در جان آنها هم رسوخ می‌کند. این بی‌بندوباری آنها را تا مرز سقوط اخلاقی پیش می‌برد و کم نیستند نمونه‌هایی از این دست که در رسانه‌های غربی و صفحه حوادث روزنامه‌های کشور منتشر شده و می‌شوند. اگر بی‌بندوباری و از طرف دو نفر که محرم یکدیگر بوده‌اند، صورت گیرد، بنا به دلایلی، این عمل به مراتب، شنیع‌تر و زشت‌تر از فساد اخلاقی دو نامحرم و مجازات آن بسیار سخت‌تر و رسوایی آن هم بیشتر است. بنابراین، نوع پوشش زن در برابر محارم نزدیک‌ او مانند پدر و برادر باید بر اساس میانه‌روی باشد و با رعایت حدود اسلامی، در موقعیت‌های مختلف، با رعایت احکام درست آنها عملی شود. 

پوشش در برابر میهمانان (دوستان و‌ آشنایان) 
-------------------------------------------------- 
معمولاً مردان باایمانی که به زندگی خود، علاقه‌مند و از همسر خود راضی هستند، نوعی غیرت در وجودشان هست که به آنها این توانایی را می‌دهد که تا حد ممکن، از روبه‌رو شدن همسرشان با مردان غریب و نامحرم جلوگیری کنند. این افراد در نشست و برخاست‌های خود با میهمانان، جاهای جداگانه‌ای را برای زن‌ها و مردها در نظر می‌گیرند و سفره‌های مردان و زنان را جدا از یکدیگر پهن می‌کنند و خودشان نیز به افراد نامحرم، توجه و نگاه نمی‌کنند و همین توقع را نیز از همسرشان دارند. 

-------------------------------------------------------------------------------- 


//hijabnews//



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسام الدین شفیعیان ( سه شنبه 92/9/12 :: ساعت 11:1 عصر )
»» خانواده اساسیترین نهاد آیندهساز در جامعه اسلامی

 

خانواده اساسی‌ترین نهاد آینده‌ساز در جامعه اسلامی
خانواده مهم‌ترین نهاد اجتماعی است که به رشد و تعالی نسل‌هایی می‌پردازد که باید آینده سازانی برای جامعه باشند./ دین اسلام دین عقل و منطق و کامل‌ترین نقشه راه برای هدایت است.

ایلنا: حقوق متقابل زن و شوهر و فرزندان در خانواده‌ها به طور کامل رعایت می‌شود؟ در این دنیای عظیم، مخلوقات متعددی وجود دارند که به سبک و سیاق خاصی خلق شده‌اند و بنابر نوع خلقتشان، هر یک در جایگاهی قرار دارند. معنای عدالت شاید همین باشد که هرکسی در این دنیا، در جایگاه خود بایستد. اما در میان تمامی کائنات، مهم‌ترین تقسیم بندی میان دو جنس زن و مرد صورت گرفته است و جایگاه زن و مرد تعریف شده است.
کتاب آسمانی ما قرآن وقتی از زنان سخن می‌گوید، به جایگاه مادری اشاره دارد؛ بی‌تردید این موضوع به خاطر نقش مهم و حساس مادری است، مادری را می‌توان به معنای سازندگی دانست. مادری یعنی قلب تپنده‌ای را در دست گرفتن و به آن حیات بخشیدن؛ مادری هنری عظیم و با ارزش بوده و مسئولیتی بزرگ و مهم است، مسئولیتی که یک زن در قبال خویش، خدای خویش، خانواده و جامعه بر عهده دارد.
همین مسئله موجب می‌شود تا درخشان‌ترین نقش یک زن در گستره خلقت که خداوند متعال برای او رقم زده است، نقش مادری و همسری باشد. آنچه مسلم است ایفای شایسته این نقش می‌تواند ضامنی برای سعادت و توفیق بشریت باشد.
ه‌مان طور که می‌دانید خانواده مهم‌ترین نهاد اجتماعی است که به رشد و تعالی نسل‌هایی می‌پردازد که باید آینده سازانی برای جامعه باشند. در نظام خانواده، نقش مادر نقشی اساسی و پر اهمیت است به گونه‌ای که می‌توان گفت سایر نقش‌ها در سایه نقش مادر در خانواده شکل می‌گیرند. اگر در خانواده‌ای، پدر نتواند نقش خود را به درستی ایفا کند، یک مادر این قدرت و توانمندی را دارد که خلأ‌های ناشی از نقش پدری را برای فرزندان، تا حدودی پر کند.
به هر حال تاریخ و تجربه و نظر بسیاری از روان‌شناسان این موضوع را به اثبات می‌رساند که مادر، نقش قلبی تپنده را در سینه خانواده، ایفا می‌کند. اگر تغییر و مشکلی در این زمینه ایجاد شود، حیات سایر اعضای خانواده نیز، به خطر می‌افتد.
خانواده نخستین کانون رشد و آرامش بشری است که مراقبت از آن مسئولیتی سنگین به شمار آمده و موجب نجات از رنج و عذاب دنیوی و اخروی خواهد گردید؛ قرآن کریم و روایت، برای خانواده اهمیت ویژه‌ای قائل شده و احکام و آداب فراوانی برای رشد و بالندگی آن مقرر کرده است.
پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه و آل و سلم می‌فرمایند: «بهترین شما کسانی هستند که برای خانواده خود بهترین باشند و من برای خانواده خود بهترین شما هستم».
حضرت امام رضا علیه‌السلام نیز می‌فرمایند: «هر کس روزی را از راه حلالش بجوید و برای خانواده‌اش هزینه کند، مجاهد در راه خداست»

با سیری در بیانات ائمه اطهار در می‌یابیم که خانواده مقدس‌ترین نهادی است که انسان در آن چشم می‌گشاید و روشن است که اسلام به عنوان دین و آیین کامل برنامه‌هایی برای اداره? این نهاد مقدس دارد و برای همه? اعضاء، حقوقی و تکالیفی قرار داده است که با اجرای این حقوق و تکالیف خانواده می‌تواند در طی مسیر خود انسان را به سرمنزل کمال بندگی خود برساند. بدون شناخت این حقوق و رعایت وظایف، خانواده رو به نابودی رفته و باید منتظر بد‌ترین ناهنجاری‌ها از همین نهاد باشیم.
در فرهنگ اسلامی اولویت و تقدم خانواده یک اصل به حساب می‌آید و روایات فراوانی به آن دلالت دارند، توصیه? رسول خدا این است که هرگاه خدا به یکی از شما خیری عطا کرد ابتدا خود و خانواده‌اش را از آن بهره‌مند سازد.
در اهمیت نیکی به خانواده از سوی همه اعضا می‌توان به این سفارش نبی اکرم (ص) توجه نمود که به امیرالمؤمنین (ع) فرمود: خدمت به خانواده کفاره گناهان بزرگ و موجب فرو نشاندن خشم الهی و مهریه حوریان بهشتی و فزونی حسنات و درجات است‌ای علی به خانواده خدمت نمی‌کند مگر صدیق یا شهید یا مردی که خدا برایش دنیا و آخرت را خواسته.
دین اسلام دین عقل و منطق و کامل‌ترین نقشه راه برای هدایت است. اگر احترام والدین به فرزندان واجب است و گفتن کمترین کلمه ناراحت کننده برای پدر و مادر از گناهان کبیره به حساب می‌آید از آن سوی وظایفی نیز درباره حقوق فرزندان واقع شده است فرزندان امانت الهی و نعمت و نشانه‌های خدا هستند و والدین درباره سلامت و رشد تعلیم و تربیتی آنان مسئولند و در برابر تربیت خوب پاداش و در برابر تربیتی ناصحیح کیفر خواهند دید.
انتخاب نام نیکو، تأمین بهداشت و سلامت او، تغذیه مناسب، تعلیم و تربیت، مهرورزی به وی، اکرام و عزت بخشی و یاری گر او در کارهای نیک از جمله نمونه‌هایی از حقوق فرزندان است.
والدین، با انتخاب اسم نیکو زمینه نهادینه کردن رسم نیکو‌تر را ایجاد می‌نمایند. با توجه به سلامت و بهداشت تنش روح و جانش را پذیرای تعلیم و تربیت آنچه شایسته یک مسلمان است نموده، با لقمه‌هایی که با مهر و مهربانی در کام او می‌گذارند او را متوجه خالق نموده و با عزت و احترام او را به سوی انجام دستورات حضرت حق یاری می‌نمایند و چه زیباست که رسول مهربانی‌ها «ص» می‌فرماید: هرکس به خردسالان ما مهر نورزد و بزرگان ما را احترام نکند از ما نیست.
پدر و مادر اولین آموزگاران انسان در آموزشگاهی به نام خانواده هستند و بدیهی است که آنچه مایه درس است رفتار است نه گفتار معلم. زن و شوهر در تعامل با یکدیگر اگر نتوانند وظایف خود را در قبال دیگری انجام دهند به مشکلات بزرگی برخورد خواهند نمود که فرزندان نیز از تیررس آن در امان نخواهند بود.
احترام به همدیگر، کمک در کار‌ها، عیب پوشانی، مایه? آرامش هم گشتن، سنگ صبور شدن همسر، مشوق هم بودن در عبادت خدا، ‌راز داری همدیگر و چندین و چندین حقی که پروردگار برای ادامه? این زندگی زیبنده می‌بیند و می‌داند.
علی (ع) می‌فرمایند: روزی پیامبر (ص) وارد منزلمان شد و من در حال عدس پاک کردن بودم و فاطمه در کنار دیگ غذا، حضرت فرمود: علی جان حرفی نمی‌گویم مگر از جانب پروردگارم، هیچ مردمی نیست که در خانه همسرش را یاری دهد مگر اینکه برای او عبادتی فراوان از روزه و شب زنده داری به شمار آید.
و چقدر این عشق باید فروزان و شعله‌ور شود وقتی بفرماید: اگر می‌خواستم به کسی دستور دهم که برای دیگری سجده کند به زن می‌گفتم که برای شوهرش سجده نماید. (اصول کافی ج 5 ص 58)
رعایت موارد زیر می‌تواند به پیوند بیشتر همسران بینجامد:
*ارتباط کلامی صمیمانه: یکی از مواردی که در تحکیم روابط زن و شوهر بسیار موثر است ارتباط کلامی و نوع محبت و مبادله کلمات و حرف‌هایی است که در طول شبانه روز بین زن و شوهر مطرح می‌شود.
مصادیق ارتباط کلامی صمیمانه: «مزاح و شوخی»، «تمجید و تعریف از یکدیگر» و «با کلمات زیبا همدیگر را صدا کردن»
*زمانی را برای صحبت کردن برای همسر اختصاص دهید: همسران پرمشغله اصولاً از محبت کردن غافل می‌شوند. در ‌‌نهایت از نظر احساسی فاصله‌ای میان آن‌ها ایجاد می‌شود و پر کردن این خلاء کاری دشوار است. بهترین راه حل برای جلوگیری از این فاصله، اختصاص روزانه چند دقیقه برای صحبت کردن با هم است.
*از کنجکاوی بیش از حد بپرهیزید: اگر احساس کنید که همسرتان رازی را از شما مخفی می‌کند، به دنبال یافتن سرنخ به سراغ اوراق خصوصی او نروید. باز کردن نامه‌های طرف مقابل یا خواندن دفتر یادداشت وی و به سراغ کیف او رفتن نقص مالکیت و حدود اوست، بگذارید تا او در زمانی که احساس می‌کند مناسب است حقیقت را به شما بگوید.
* از اعتماد همدیگر سوء استفاده نکنیم: اغلب همسران از اسرار به عنوان حربه‌ای علیه یکدیگر استفاده می‌کنند. یک وکیل به همسر خود گفته بود که با همکارانش مشکل دارد مدتی بعد که آن دو با یکدیگر بحث کردند، همسرش به او گفت: «می‌بینی هیچ کس نمی‌تواند با تو کنار بیاید»، این سوء استفاده از اسرار همسر، اعتماد به همدیگر را کمتر می‌کند.
*نسبت به هم صداقت داشته باشید: صداقت زیربنای زندگی است و همه صفات عالیه در آن نهفته است. صداقت ‌‌نهایت شکوفایی عزت در زندگی یک زن و شوهر است. عدم صداقت و دو رویی، آفت بزرگ خانواده است که زن و شوهر می‌توانند از روز اول با عهد و پیمان بر اینکه زیر بنای زندگیشان صداقت باشد، این آفت را دور کنند.
* گذشت در برابر لغزش‌ها: برای افرادی که مدت‌ها با یکدیگر زندگی می‌کنند سر زدن لغزش و اشتباه و خطا امری عادی و متعارف است. بنابراین لازم است با عفو و گذشت از خطا‌ها و اشتباهات یکدیگر چشم پوشی نمایند و آن‌ها را به رخ طرف مقابل نکشند.

زندگی در بهشت (سبک زندگی از دیدگاه مقام معظم رهبری «مد ظله العالی»)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسام الدین شفیعیان ( سه شنبه 92/9/12 :: ساعت 10:58 عصر )
»» آداب غذا خوردن از نظر اسلام

سلامت - تغذیه در اسلام - آداب غذا خوردن از نظر اسلام

رهنمودهای اسلام در مورد خوردن تنها سلامت جسم را تضمین نمی کند بلکه تضمین کننده سلامت هم جسم و هم جان است .
از آنجا که عقل و علم ،برهمه رازهای آفرینش احاطه ندارند ،چه بسا حکمت برخی از رهنمودهای اسلام برای دانش امروز ،مجهول باشد ولی بی تردید این به معنای بی دلیل بودن آن رهنمودها نیست ،چنان که فلسفه شماری از احکام اسلام ،در گذشته مجهول بود و امروزه علم به راز آنها پی برده است ...

آداب غذا خوردن

مهمترین رهنمود اسلام درمورد غذا خوردن :
نخستین و مهمترین رهنمود اسلام اینست که :
آنچه انسان مصرف می کند باید از راه مشروع تهیه شده و حلال باشد .
دوم: آداب غذا خوردن
آنچه رعایت آنها در هنگام غذا خوردن سفارش شده است :
الف: تدبر در اینکه انواع خوراکیها چگونه در نظام هستی پدید آمده اند .
ب: آغاز خوردن غذابا نام ویاد خدا
ج :آغاز کردن غذا با نمک ( در صورتیکه فرد سالم بوده و نمک برایش ضرر نداشته باشد .
د: آغاز کردن از سبک ترین غذاها
ه : نخوردن غذای گرم و خوردن غذای نیمه گرم قبل از سرد شدن
و:خوردن با دست راست
ز : کوچک گرفتن لقمه
ح:خوب جویدن غذا
ط: طولانی کردن نشستن برسر سفره
ی:گرامی داشتن نان و نگذاشتن آن زیر ظرف غذا
ک: دست کشیدن از خوردن غذا پیش از سیر شدن کامل و در حالی که قدری از اشتها با قی است .
ن: خوردن از قسمت جلوی خود
ل: نگاه نکردن به لقمه دیگران
ر:رعایت حقوق دیگران در آنچه برسر سفره است .
ق: آغاز شدن غذا به وسیله کسی که صاحب سفره است و یا کسی که بزرگتر مجلس است .
و: ادامه دادن صاحب سفره به خوردن تا سیر شدن همه کسانی که بر سر سفره نشسته اند .
ز: بلند شدن از سر سفره ،قبل از برچیدن آن
آنچه هنگام غذا خوردن باید ترک کرد :
الف : زیاده روی در کیفیت و کمیت غذا
ب: نکوهش غذایی که نسبت به آن بی میل است .
ج: دمیدن در غذا
د: خوردن با دست چپ
ه : خوردن با یک انگشت یا دو انگشت
و : بلند آروغ زدن
ز: پاک کردن زیاداستخوانها 
ح:آب خوردن در میان غذا 
ط: آب خوردن ،پس از خوردن گوشت 
ی: خوردن ،در حال سیری 
سوم : حالاتی که غذا خوردن در آن حالات نهی شده است :
غذا خوردن به شیوه متکبران مثلاً در حال "تکیه زده " ،" خوابیده به شکم " ، " دراز کشیده " ،" ایستاده" همچنین غذا خوردن درحال راه رفتن و جنابت نیز بسیار نهی شده است .
چهارم : توصیه به هم غذا شدن با دیگران 
منبع :پارسی طب
ویرایش و تلخیص:آکاایران



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسام الدین شفیعیان ( سه شنبه 92/9/12 :: ساعت 10:54 عصر )
»» تربیت اسلامی نخستین گام در سبک زندگی مهدوی است

 
استاد مرکز مهدویت اصفهان: 
خبرگزاری رسا ـ حجت الاسلام امامی نژاد، با بیان این مطلب که یکی از وظایف اولیه والدین، دادن قدرت حرّیت و آزادی به فرزندان است، گفت: تربیت بر مبنای دو عامل، یکی آزادی و دیگری مسؤولیت پذیری فرزندان شکل می گیرد.

به گزارش خبرنگار حجت الاسلام محمدرضا امامی نژاد، استاد مرکز مهدویت اصفهان،شامگاه دوشنبه، در ادامه سلسله مباحث سبک زندگی مهدوی که در بنیاد آیت الله خامنه ای نجف آباد برگزار شد، با اشاره به دومین مرحله برای رسیدن به سبک زندگی مهدوی گفت: شناخت خود خانوادگی، دومین مرحله برای رسبدن به سبک زندگی مهدوی است.

 

وی درباره موفقیت در خود خانوادگی، بیان داشت: دو مسأله باعث می شود تا فرد در خود خانوادگی به موفقیت برسد، یکی شناخت آزادی و دیگری شناخت مسؤولیت، که در زندگی به عهده دارد و زمانی که بتواند آزادی را به همراه مسؤولیت جمع کند، اختیار را به معنای واقعی درک خواهد کرد.

 

این استاد مرکز مهدویت اصفهان، با بیان این مطلب که یکی از وظایف اولیه والدین دادن قدرت حرّیت و آزادی به فرزندان است، افزود: تربیت بر مبنای دو عامل، یکی آزادی و دیگری مسؤولیت پذیری فرزندان شکل می گیرد.

 

وی در ادامه، تک بعدی نگاه کردن به تربیت خانوادگی را یکی از عوامل دوری جوانان از امر ازدواج و کم شدن مسؤولیت در نزد آنان عنوان کرد و افزود: زمانی که فرد معنای آزادی را به درستی درک نکند و آن را نفهمد، در بسیاری از مواقع برای فرار از مسؤولیت، انجام پاره ای وظایف را مخل آزادی خود می داند.

 

حجت الاسلام امامی نژاد درباره درک صحیح از آزادی، گفت: شناخت دو قوه تحریکی و قوه ادراکی از جمله عوامل شناخت آزادی در انسان است.

 

وی در ادامه افزود: از جمله قوای تحریکی انسان، میل و نفرت، امید و یاس، بغض و محبت و از جمله قوای ادراکی انسان حواس پنج گانه، وهم، خیال و قوه تعقل را می توان نام برد که این قوا سرمنشأ درک در انسان است که یا باعث تحریک بر اساس تعقل می شود که به آن فؤاد گویند و یا باعث تحریک بر اساس غریزه شده که به آن شغاف گویند.

 

این استاد مرکز مهدویت اصفهان، با بیان نمونه های قرآنی از فؤاد و شغاف بیان داشت: دوست داشتن یوسف از سوی زلیخا، نمونه ای از شغاف و دوست داشتن یوسف توسط یعقوب نمونه ای از فؤاد است و محبت نسبت به اهل بیت نیز نمونه ای از همین مورد است که متأسفانه خانواده ها فرزندانشان را براساس شغاف و غریزه تربیت می کنند و انتظار تربیت شدن مذهبی آنها را دارند.

 

وی درباره تربیت مذهبی فرزندان بیان داشت: کودکان در 7 سال اول و دوم از طریق حس و غریزه و عقل به جستجو پیرامون خود می پردازند و به همین علت والدین باید در تربیت این حواس و بالا بردن حس مذهبی کودکان و آگاهی آنها با شیوه های مختلف تلاش بسیار داشته باشند.

 

حجت الاسلام امامی نژاد با اشاره به شیوه های تربیت مذهبی در این سنین گفت: بچه ها در این سنین بسیار تخیلی، احساسی و عاطفی هستند و والدین باید با استفاده از تصویرسازی به خصوص تصویرسازی مسائل مذهبی و دینی و دوری از استدلال کردن و تعقلی برخورد کردن با بچه ها، سعی کنند تا کودکان با استفاده از قوه تخیل خود به نتیجه گیری و تبعیت از مسائل دینی روی آورند.

 

استاد مرکز مهدویت اصفهان تصریح کرد: پاسخگویی به سؤالات کودکان در زمینه مسائل اعتقادی، خداوند را با استفاده از زبان عامیانه به دور از هرگونه خرافات و با استفاده از وسایل آموزشی و استفاده از کتاب های قصه و بازی تصویر درست و مطلوبی را در ذهن کودکان ایجاد کنیم.

 

وی در پایان گفت: تصویرسازی هایی که فرهنگ غرب به خصوص در برنامه های کودکان به دنبال آن هستند، چیزی جز ترویج دوری از اسلام و پر کردن ذهن کودکان با مسائلی چون جادوگری و موجوداتی چون اجنه نیست.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسام الدین شفیعیان ( سه شنبه 92/9/12 :: ساعت 10:48 عصر )
»» شاخصهای خانواده اسلامی

شاخص‌های خانواده اسلامی

جوان که در دوره جوانی با احساس تنهایی، بیهودگی، نداشتن پناهگاه عاطفی و میل به جلب توجه دست به گریبان است، با ازدواج و تشکیل خانواده، دارای نقطه اتکا و کانون عشق و محبت و دلبستگی عاطفی و انگیزه پویش و تلاش و همت می‌گردد.

خبرگزاری فارس: شاخص‌های خانواده اسلامی

 

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس،‌روزنامه خراسان امروز پنج شنبه 9/8/92 طی یادداشتی نوست: به پاس خانواده الگوی اسلامی که تاریخ اسلام و انسانیت از آنان تغذیه فکری و عملی نموده و 25 ذی الحجه به یاد ایشان روز خانواده نامگذاری شده است، یعنی خانواده علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام تقدیم می شود:

هسته اولیه ایجاد خانواده با ازدواج فراهم می شود و خانواده سنگ بنای جامعه انسانی می باشد. ازدواج و گزینش همسر، در واقع انتخاب مطلوب ترین همراه و پاسخی مناسب به یکی از طبیعی ترین نیازهای انسانی و تلاش برای دستیابی به کمال و سعادت می باشد.

پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله درباره ازدواج می فرماید: هیچ کانونی در اسلام برپا نشده است که نزد خداوند از کانون ازدواج محبوب تر و عزیزتر باشد.

در منطق قرآن کریم ازدواج و تشکیل خانواده بهترین ظرفیت برای تأمین آرام بخش ترین رابطه ها و زندگی همراه با محبت و مودّت و ایثار می باشد.

و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودّه و رحمه (( روم 21 ))

از آیات و نشانه های قدرت خداوند این است که برای انسان ها از نوع خودشان همسرانی آفرید تا در کنار آنان به آرامش و سکون نایل شوند و بین آنان دوستی و رحمت را قرار داد و پایدار ساخت.

این پیوند مقدس، روان پُرالتهاب و مضطرب جوان را به ساحل آرامش نزدیک می کند و او را در دریایی از صفا و محبت غوطه ور ساخته و باعث می شود که این زوج جوان در کنار همدیگر زندگی مشترک خویش را با نشاط و طراوت و امید و تلاش آغاز نمایند.

برخی از کارکردهای عمومی ازدواج و تشکیل هسته اولیه خانواده از این قرار است:

1- کمالات معنوی: در فرهنگ دینی، تشکیل خانواده پیوندی مقدس به‌شمار می‌رود که موجب حفظ دین و افزایش ثواب عبادت و تقویت پاکدامنی و طهارت دل ها می شود. چه اینکه با ازدواج یکی از سرکش ترین هیجانات درونی آدمی یعنی غریزه جنسی مهار می شود و به‌طور طبیعی تأمین می گردد و میل به انحراف و شهوات جنسی در آدمی کاهش می یابد.

2- آرامش و امنیت خاطر: جوان که در دوره جوانی با احساس تنهایی، بیهودگی، نداشتن پناهگاه عاطفی و میل به جلب توجه دست به گریبان است، با ازدواج و تشکیل خانواده، دارای نقطه اتکاء و کانون عشق و محبت و دلبستگی عاطفی و انگیزه پویش و تلاش و همت می گردد. گر چه خانواده خود بحران ها و مشکلات ظاهری و مادی را فراهم می سازد، ولی کسی که در سایه ازدواج به آرامش درونی دست یافته باشد از مشکلات ظاهری زندگی هراسی به خرج نمی دهد و با اشتیاق با این سختی ها دست و پنجه نرم می کند، چرا که انگیزه وامید به حل مشکلات در سایه ازدواج او را کمک می نماید.

3- یکی از ثمرات بزرگ ازدواج، بقای نسل بشریت است که مطابق با هدف آفرینش می باشد و همسران جوان از طریق فرزند دار شدن، موجب پیوند بین نسل ها می شوند و با پرورش و تربیت فرزندان سالم و صالح، در اصلاح جامعه انسانی شریک می باشند.

4- رشد و شکوفایی استعدادها: فضای خانواده زمینه بروز فعالیت ها و موفقیت ها را در همسران افزایش داده و باعث می شود که فضایل اخلاقی و انسانی در ایشان به فعالیت برسد. وقتی از مرد خانواده انتظار می رود که هنگام ضرورت، برای حمایت از خانواده خویش، ایستادگی کند، این انتظار روحیه دفاع جوانمردی و تلاش و ایثارگری را در او تقویت می کند. همچنین شرایط مادرانه برای زن باعث می شود که با تحمل مشکلات فرزندپروری و شوهرداری و انتقال عشق و امید به اعضای خانواده و دمیدن صمیمیت و محبت، از طریق مسئولیتی که در خانه و خانواده به عهده دارد، به تلاش بیشتری روی آورد و استعدادهای خود را در جهت مدیریت مسائل درون خانوادگی به ظهور برساند.

5- تقویت و تثبیت صفات جنسی: یکی از کارکردهای دیگر ازدواج، دست یابی به هویت جنسی و نقش جنسیتی می باشد. وقتی در جامعـه به فـردی همسـر یا شوهر خطاب می شود، در او این حس را به وجود می آورد که به مرحله بزرگسالی رسیده است و از او انتظار می رود که احساس مسئولیت بیشتر نموده و نقش پدرانه، مادرانه، همسرانه را بروز دهد و از پراکندگی نقش ها و فردیّت خود را برهاند و به انسجام در هویت جنسی روی آورد. به بیان دیگر: ازدواج مانند ساختاری می ماند که پیوسته زنان و مردان را تحت تأثیر قرار می دهد تا به رفتار خود شکل منطقی دهند و فعالیت ها و رفتارهای متناسب با شخصیت و جایگاه خویش را بروز دهند.

6- امنیت جامعه: تشکیل خانواده، مطمئن ترین راه سلامت و امنیت جامعه است. هنگامی که مبانی خانواده مستحکم باشد و جوانان به ازدواج و تشکیل خانواده بپردازند، انحطاط، سرگردانی، طغیان، تجاوز جنسی و شیوع بیماری های خطرناک جنسی از قبیل ایدز، به طور چشم گیری کاهش می یابد.

براساس آمارهای سازمان بهداشت جهانی و پژوهش های کانون های اصلاح و تربیت ایران،  بیش تر افرادی که به انحراف و کج روی های اجتماعی کشیده می شوند، از فضای گرم و عاطفی خانواده محروم بوده و آغوش محبت پدر و مادر را تجربه نکرده اند.

هر گونه تغییر مثبت و منفی در خانواده، در جامعه بزرگ انسان ها نیز تأثیر مستقیم دارد. ثبات یا بی ثباتی خانواده، مستقیماً بر جامعه تأثیرگذار است. در جوامعی که ارزش های خانواده، متزلزل گردد، بی شک ارزش های اخلاقی عمومی نیز سقوط خواهد کرد. آنچه نوجوان و جوان در عرصه اجتماع از خود بروز می دهد، نمایانگر فراگرفته های او از فضای خانواده است.فرهنگ خشونت های اجتماعی، مربوط به خانواده از هم پاشیده و گسیخته می باشد.

براساس تحقیقات (دکتر شکوه نوابی نژاد، 1362) 39درصد جوانان بزهکار که در کانون های اصلاح و تربیت شناسایی شدند مربوط به خانواده های از هم گسیخته یا معتاد بوده اند.

یکی از بحران های دنیای کنونی که غرب را بیشتر و شرق را البته کمتر گرفتار نموده است، بحران های اجتماعی و روانی است که محصول آن تضعیف و تزلزل نهاد خانواده می باشد.

زندگی ماشینی، مصرف گرایی، فردگرایی، فمنیسم، بحران های شدید اقتصادی، تبعیض های اجتماعی، انفجار جمعیت، مهاجرت های بی رویه، کاهش ارزش های اخلاقی و دینی، بی بند و باریهای اخلاقی، گسترش اعتیاد، حقوق طلبی و تکلیف گریزی و ورود طلبکارانه به ساحت خانواده و نیز جهانی سازی (به معنی از میان رفتن مرزهای فکری و فرهنگی و تبادل اطلاعات،  بینش ها و روش های زندگی از طریق ماهواره،  اینترنت،  ارتباطات فرهنگی و تبلیغاتی و ...) همه و همه عواملی هستند که نهاد خانواده را دستخوش شعله های وحشیانه خویش قرار داده اند و کارکردهای مثبت این نهاد را تضعیف نموده و علاوه بر اینکه رشد و تعالی کودکان و حتی بزرگسالان را مخدوش نموده، سلامت و امنیت جامعه را نیز مخدوش نموده است.

کارآمدسازی خانواده برای ما جدا از آنکه یک سیاست مصوّب نظام به منظور زمینه سازی امنیت و اخلاق در جامعه می باشد، یک تکلیف دینی و شرعی نیز محسوب می شود. لذا بایستی همه دستگاهها و سازمانهای مسئول اعم از علمی، تبلیغی، پشتیبانی،  رسمی و غیر رسمی برای تقویت و کارآمدی نهاد خانواده تلاش لازم و کافی را مبذول دارند.

اصول ده‌گانه زیر، شاخص های کلی کارآمدی خانواده می باشند که با تلاش علمی صاحبنظران نیز تلاش عملی دستگاهها و سازمان های مسئول می تواند ساختارسازی و برنامه ریزی گردد.

1- مسئولیت پذیری فردی و اجتماعی در خانواده.

2- شناخت و رعایت حقوق و تکالیف متقابل زوجین در نظام خانواده.

3- وجود روابط رضایتمندانه عاطفی و جنسی بین زوجین.

4- امنیت اقتصادی و کمک به تأمین آسان معاش و صیانت از سلامت و بهداشت خانواده.

5- شناخت و پذیرش اصول و قواعد خانوادگی در خانواده.

6- هدف مندی و برنامه ریزی و مدیریت ارتباطات انسانی در محیط خانواده.

7- وجود آزادی عمل و حُرمت متقابل و تأمین عزّت نفس افراد برای رشد و تعالی انسانی در فضای خانواده.

8- شناخت و رعایت اصول و ارزش های اخلاقی، تقویت ایمان و معنویت و رفتارهای دینی.

9- فراهم کردن زمینه های رشد همه جانبه کودک، نوجوان و جوان با ملاحظه تفاوت های فردی اشخاص.

 

10- فراهم کردن امنیت خاطر و آرامش روانی در خانواده در سایه گسترش صمیمیت و محبت و توجه بیشتر به جنبه های مثبت و نقاط قوت شخصیت افراد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسام الدین شفیعیان ( سه شنبه 92/9/12 :: ساعت 10:45 عصر )
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آخرین یادداشت در وبلاگ دفاع بلاگ خوش آمدید
به بخش نماز خوش آمدید
نماز
نماز
نماز
نماز//دومین جشنواره تبیان قم//
[عناوین آرشیوشده]