ظلم، تبعیض و اهانت، در هر حالی غلط است. اگر شما عالیترین مرد دنیا باشید و زن شما مثلاً از لحاظ سواد و معلومات و ... یک خانم کم سوادی باشد، یا از یک خانوادهی پایینی باشد، شما حقّ کمترین ظلم و اهانتی را به او ندارید، زن همان زن است تا ابد. حق کمترین اهانتی را به او ندارید. این البته فقط مخصوص ما نیست. این اروپاییهای اُدکلن زدهی اتو کشیده، گاهی خیلی بدتر از جوامع ما به این موجودات ظلم میکنند. مرد حق ندارد ـ ولو بالاتر از زن باشد ـ به زنش جفا کند.
زن هم همینطور. گاهی زن، یک خانم باسواد تحصیل کرده است که مثلاً حالا با یک مردِکارگری ازدواج کرده است. او هم حق ندارد مرد را تحقیر کند. مرد، باز هم برای او نقطهی اتکایی است. باید به او تکیه کند. باید او را از لحاظ روحی چنان حفظ کند که بشود به او تکیه کرد. این، خانوادهی سالم است. اگر خانواده را این طوری تشکیل دادید،بدانید که یک رکن اساسی سعادتِ خودتان را تأمین کردهاید.
این هتلها و سالنهای پرخرج، عروسی را شیرین نمیکند
این هتلها و سالنها و جشنهای پُرخرج را رها کنید. ممکن است توی یک سالنی هم کسی جشن بگذارد امّا ساده، مانعی ندارد. من نمیخواهم بگویم حتماً، چون بعضی خانه هایشان جا ندارد یا امکاناتش را ندارند ولی اسراف نکنید. شادی ومیهمانی و دعوت کردن ازدوستان و نزدیکان و خویشاوندان و رفقا خوب است اما اسراف بد است. شأن ملت مسلمان ما نیست.235
عروسی و عقد و شادی چیز خوبی است. حتی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)هم برای دختر مکرمهیخودشان مجلس عروسی گرفتند، شادی کردند و مردم شعر خواندند. زنها دست زدند و خوشی کردند. امّا نباید در این مجلسِ عقد و عروسی و اینها اسراف انجام بگیرد. یکی از اسرافها همین مجالس عقد و عروسی گران قیمت است. در هتلها، در این سالنهای گران قیمت مجالس درست میکنند. مبالغ زیادی شیرینی و میوه و خوراکی حرام میشود، از بین میرود، روی زمین ریخته میشود و ضایع میگردد. برای چه؟ برای چشم و هم چشمی؟! برای عقب نماندن از قافلهی اسراف؟!236
اسراف نباید بشود. اسراف اگر شد هم به خودتان ضرر زدهاید هم به مردم دیگر. هم به جوانها و دخترها و پسرها ضرر زدهاید و هم خودتان را از چشم پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) انداختهاید. از چشم امام زمان(علیه السلام)انداختهاید. این اسراف و زیادهروی، کار خلاف محسوب میشود.
عروسی شیرین، آن عروسیای نیست که توی آن خیلی خرج میشود و اسراف زیاد در آن میشود. عروسیِ شیرین، عروسی صمیمانه است. صمیمانه که بود، عروسی شیرین میشود. ولو مختصر باشد. یک اتاق دو اتاق توی خانه، قوم و خویش، دوست و آشنا و رفیق دور هم بنشینند، این میشود عروسی. این میهمانیهای مفصّل و سالنهای آنچنانی یا توی هتلها، خرجهای زیاد، جنسهای گران برای مهمانی، اینها هیچ مناسب نیست. نمیگویم ازدواج را باطل می کند، نه!ازدواج درست است. اما اینها محیط جامعه و محیط زندگی را تلخ میکند.238
مگر سابق که این سالنها نبود، این چیزها نبود، توی دو تا اتاق کوچک جشن میگرفتند، مهمانها میآمدند شیرینی میخوردند، ازدواجها بیبرکتتر از امروز بود؟ عزّتِ دختها مگر کمتر از امروز بود، حالا باید حتماً بروند توی این سالنهای بزرگ. عیبی ندارد، من مخالفتی نمیکنم با این سالنها. من با «تشریفات» مخالفم. حالا بعضی میروند توی هتل، از آن کارهای غلط است که لزومی ندارد.239
هر چه مراسم را کمتر و سادهتر بگیریم بهتر است. بگذارید آن کسانی که ندارند به ازدواج تشویق شوند و آن کسانی که ندارند مأیوس نشوند.240
اشتباه بعضی از مسئولین
اینکه حالا معلوم شده که توی باشگاههای چنین و چنان و توی هتلها مهمانی میگیرند، اینها اصلاً مناسب شأن اهلِ علم نیست؛ مناسب شأن مردمان پرهیزگار و مؤمن نیست. اینها هم مال همان قدیمیهاست.
متأسفانه بعضی امروز اشتباه میکنند. چون که سابق مسئولین کشور و سردمداران آن طور رفتار میکردند، حالا هم که اینها شدند سردمدار، خیال میکنند باید از این کارها بکنند. نه آقا، آنها طاغوتی بودند، آنها اهل دنیا بودند. ما روحانی هستیم، آنهایی هم که روحانی نیستند، اهل دین هستند. ما زندگیمان جور دیگر است. رفتارمان جور دیگر است. مَنِشمان جور دیگر است.اخلاقمان جور دیگر است. هدفمان اصلاً یا آنها فرق دارد. نباید از آنها تقلید کنیم. ما باید کاری بکنیم که مردم از ما تقلید کنند.241
این، آبرو عزّت نیست
بعضی خیال میکنند که تشریفات و تویِ هتلِ چنین و چنان رفتن، سالنهای گران گرفتن، خرجهای زیادی کردن، عزّت و شرف و سربلندیِ دختر و پسر را زیاد میکند. نخیر عزّت و شرف و سربلندی دختر و پسر به انسانیّت و تقوی و پاکدامنی و بلندنظریِ آنهاست، نه به این چیزها...242
بدانید! ساده برگزار کردن ازدواج، چه در مهریّه، چه در جهیزیّه و چه در مجلسِ عروسی، ننگ نیست که بعضی خیال میکنند اگر ما عروسی را برای دخترمان ساده برگزار کنیم دختر ما سرشکسته خواهد شد. نه! سرشکسته نخواهد شد. این اشتباه شماست.243
ما به آنهایی که ندارند نصیحت میکنیم که به عَرب و عَجم متوسل نشوند که پول قرض کنند برای اینکه آبرویشان را به قول خودشان بخرند! آبرو چیست! این آبرو است؟ اگر چشم را باز کنیم، این آبرو نیست. بعضیها خودشان را قرض دار میکنند، برای اینکه بتوانند مثلاً آبرومند از آب در بیاورند! بیخود و بیجهت.244
اهل تجمّل حسابشان خیلی سخت است
من به همهی مردم در سراسر کشور توصیه میکنم که ازدواجها را آسان کنند. بعضیها ازدواج را مشکل میکنند. مهریّه های گران و جهیزیّه های سنگین ازدواج را مشکل میکند... خانوادهی پسرها توقّع جهیزیّههای سنگین بکنند؟ خانوادهی دخترها برای چشم هم چشمی دیگران جهیزیّه ها را و تشریفات را و مجالس عقد و عروسی را رنگین تر بکنند؟ چرا؟ اثر این را میدانید چیست؟ اثر این کارها این است که دخترها و پسرها بدون ازدواج در خانهها میمانند، کسی جرئت نمیکند به ازدواج نزدیک شود.245
مگر کسانی که با تجمّل عروس و داماد میشوند خوشبختترند؟ چه کسی میتواند چنین چیزی را ادعال کند؟ این کارها جز اینکه یک عدّه جوان را ، یک عدّه دختر را حسرت به دل کند و زندگی را بر اینها تلخ نماید، اگر نتوانستند آن جور آنها هم عروسی بگیرند تا ابد حسرت به دل بمانند یا اصلاً نتوانند عروسی بگیرند. چیز دیگری نیست... تا آمدند دخترش را بگیرند، چون دستش خالی است، این دختر بماند توی خانه. این پسر دانشجو یا کارگر یا کاسب ضعیف، همین طور غیر متأهل بماند.246
من گمان میکنم آن کسانی که با مجالس و محافل سنگین، کار را بردیگران مشکل میکنن، حسابشان پیش خدا خیلی سخت است.نمیشود بگویند که آقا ما پول داریم، میخواهیم بکنیم، چون داریم. این از آن حرفهای غلطِ روزگار است. داریم که دلیل نشد. انسان وقتی «دارد»، کاری بکند که دیگران نتوانند هیچ اقدامی بکنند، این درست است؟ جوانها جرئت نکنند بروند طرف ازدواج. نباید کاری بشود افرادی که نمیتوانند، افرادی که دلشان نمیخواهد، خلاف فکرشان هست، خلاف نیّتشان هست، نتوانند ازدواج کنند.247
زحمت بیخودی
اسرافکاری و زیاده روی و... این کارها را نکنید، به مصلحت نیست. شارع مقدّس هم راضی نیست. شما هم یک زحمت بیخودی به خودت میدهی. عوض این همه خرج کردن، یک دهمش را به یک مستحقی بده، یک عالم ثواب ببر. مگر دیوانهاند اینهایی که اینهمه خرج میکنند بدون ثواب، بدون اَجر، بدون رضای الهی. حتّی بدون رضای مردم. مردم همه راضی نمیشوند از آدم...خدا را راضی کنید.248
اگر چنانچه در میهمانیها، در نمیدانم فلان هتل ریخت و پاش کنید، میوهی نوبر بیاورید و... میهمانی شما سر و صورت و رونقی پیدا میکند؟ البته اجر الهی هم هیچ ندارد. این را بدانید هیچ اجر الهی ندارد. اسراف کردن اگر گناه نباشد که گناه است، البته اگر صورتی باشد که گناه ندارد، قطعاً ثواب ندارد. اما صدها دختر و پسر جوان دیگر را از داشتن مهمانیِ عروسی محروم میکنید؛ چون نگاه میکنند و میخواهند با شما چشم و همچشمی بکنند، نمیتوانند، کار عقب میافتد.249
از خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله)تقلید کنید
بهترین دخترهای عالم، حضرت زهرا (علیهاالسلام)بود. بهترین پسرهای عالم و بهترین دامادها هم، حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام)بود. ببینید اینها چگونه ازدواج کردند؟
هزاران جوانِ زیبا و با اصل و نسب و قدرتمند و محبوب به یک تار موی علی بن ابیطالب(علیه السلام) نمیارزند. هزاران دختر زیبا و بااصل و نسب هم به یک تار موی حضرت زهرا(علیهاالسلام)نمیارزند. آنهایی که هم از لحاظ معنوی و الهی آن مقامات را داشتند، هم بزرگان زمان خودشان بودند. ایشان دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله)بود. رئیس جامعه اسلامی. حاکم مطلق. او هم که سردار درجهی یک اسلام بود. ببینید چطوری ازدواج کردند؟ چه جور مِهریهی کم، چه جور جهیزیّهی کم. همه چیز با نام خدا و با یاد او. اینها برای ما الگو هستند. همان زمان هم جاهلانی بودند که مِهریّهی دخترانشان بسیار زیاد بود مثلاً هزار شتر. آیا اینها از دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) بالاتر بودند؟ از آنها تقلید نکنید. از دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) تقلید کنید، از امیرالمؤمنین(علیه السلام) تقلید کنید.
حجاب و عفاف
اسلام که راجع به حجاب حرف میزند، آیات قرآن که راجع به حجاب حرف میزند، راجع به حدود زن و مرد با یکدیگر دستور دارد، این به خاطر خود مردم است، به خاطر همین خانوادههاست. همین دخترهای جوان که شوهرشان را میخواهند از دست ندهند، این پسرهای جوان که زن محبوبشان را میخواهند از دست ندهند، این، بدون حجاب و بدون رعایت نمیشود، آیاتِ قرآن این طور حکمت آمیز و عمیق است.215
این محرم و نا محرمها، این حجاب و حفظ زن، این « قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ... و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ و یحفظن فروجهنّ[1]»، چشمهایتان را به هر منظرهای باز نکنید، به هر چیزی نگاه نکنید تا به هر طرفی کشانده نشوید این برای چیست؟ این برای این است که این زن و شوهر به هم مهربان و وفادار بمانند. آن مردی و آن زنی که در جوامع فاسد دنیا به هر جا رسیدند، به هر گذرگاهی که رفتند، هر طور دلشان خواست سوء استفاده کردند و اختلاط پیدا شد، دیگر برای آنها محیط خانوادگی چقدر اهمیت پیدا خواهد کرد؟ هیچ. اسمش را هم گذاشتهاند آزادی که اگر این آزادی باشد، بزرگترین بلیههای بشر محسوب میشود. آن مردی که هر طور دلش بخواهد به هر طرف متمایل باشد به طرف زنها، عِنانی ندارد، حفاظی ندارد و آن زنی که با حیا و عفاف و حجاب انسانی آراسته نیست، حفاظی ندارد، چنین زن و مردی برای زن خودشان، بریا شوهر خودشان احترامی و اهمیّتی قائل نیستند. در اسلام، یک زن و مرد در مقابل هم مسئول هستند و به هم علاقهمندند.به هم محتاج و وابستهاند. یک سلسلهی عظیم و طولانی که از احکام ناشی میشود از چیست؟ از اینکه میخواهند خانواده محکم بماند و این زن و شوهر به هم خیانت نکنند و با هم باشند.216
ساده زیستی و میانه روی
زندگی را ساده بردارید، البته ما خیلی هم اهل زهد و تقوا نیستیم. خیال نکنید. آن سادگی که ما میگوییم، آن سادگی زُهّاد و عُبّاد و اینها نیست. سادگی به نسبت این کارهایی است که مردمِ امروز میکنند. و الّا نه، سادگی ما را اگر چنانچه آن مردان خدا بیایند نگاه کنند شاید هزار تا ایراد هم به آنچه که ما سادگی میدانیم بگیرند.198
زندگیتان را بر پایهی اسراف قرار ندهید، زندگی را ساده قرار دهید. زندگی را آن طوری که خدای متعال میپسندد قرار دهید و از طیّبات الهی بهرهمند شوید بر حسب اعتدال و عدالت. هم اعتدال و میانهروی و هم عدالت. یعنی ملاحظهی انصاف را بکنید، ببینید دیگران چطوریاند. خیلی بین خودتان و دیگران فاصله درست نکنید.199
یکی از موجبات سعادت خانوادهها و اشخاص، این است که تقیّدات زاید و تجمّلات زیادی و پرداختن بیش از اندازهی لازم به امور مادی، از زندگیها دور شود. لااقل بخش اصلیِ زندگی محسوب نشود. یک چیز حاشیهای، یک کنار باشد. زندگی را از اوّل باید ساده برداشت و محیط زندگی را باید محیط قابل تحمّلی کرد.200
ساده زندگی کردن منافاتی با رفاه هم ندارد. آسایش هم که اصلاً در سایه ساده زندگی کردن است.201
مسابقهی بدون برنده
اسیر تجمّلات و تشریفات و چشم و هم چشمی نشوید. خودتان را در دام مسابقهی مادی در امر زندگی نیندازید. هیچ کس در این مسابقه، خوشبخت و کامیاب نمیشود. این ظواهرِ زرق و برقدارِ زندگی شخصی، اینها هیچ کدام انسان را نه خوشبخت میکند، نه دلشاد و راضی میکند. اصلاً انسان هر چه گیرش میآید، باز چیز بیشتری را میخواهد. در حسرت یک چیز بهتری است. در شرع مقدس هست ـ العفاف و الکفاف ـ. به همان زندگی که بشود گذراند و انسان محتاج کسی نباشد و در عسرت نباشد. این جور پیش ببرید.202
زندگی تشریفاتی، زندگی تجمّلاتی، زندگی اشراف منشی، زندگی پُرخرج و زندگی مصرفی، انسانها را بد بخت میکند. این خوب نیست. زندگی باید کفاف و راحت بگذرد نه پُرخرج و مُسرفانه. این دو تا را بعضیها چرا با هم اشتباه میکنند؟با کفاف یعنی محتاج کسی نباشد و بتوانند زندگیشان را اداره کنند، بدون احتیاج به هیچ کس. دلخوشی هم باید داشته باشند و الّا زندگی با درآمدِ زیاد و مخارج زیاد و تشریفات که خوب نیست. اینها اصلاً راحتی نمیآورد، دلخوشی نمیآورد.203
اوّل زندگی را ساده بردارید، هر چه میتوانید در این جهت سعی کنید. البتّه، اعتقاد نداریم که افراد بایستی بر عیال خودشان، بر نزدیکان خودشان سخت گیریهای تنگ نظرانه بکنند. این عقیده را نداریم، اما عقیده داریم که همه از روی عقیده و ایمان و عشق و دل خودشان به یک حدی قانع باشند.204
زندگی را ساده بگیرید، خودتان را اسیر تشریفات نکنید. اگر از اول وارد مسابقه تشریفات شدید، دیگر رها شدن از آن سخت است. حالا هم جمهوری اسلامی است. اگر کسی بخواهد ساده زندگی کند میتواند. یک روزی بود که نمیشد، سخت بود. اگر چه بعضی به دست خودشان مشکل میکنند. در لباسشان، در مسکنشان، در تجمّلاتشان، همه را بر خودشان سخت میکنند.205
قناعت برای همه مفید است
به شما عرض میکنم: ما شما را دعوت نمیکنیم به زُهد سلمان و ابوذر. بین امثال من و شما با سلمان و ابوذر فاصله خیلی زیادی است. ما هرگز ـ نه من و نه شما ـ طاقت آن چیزها را و آن علوّ و عروج و آن والایی را نداریم که بخواهیم خودمان را به آن چیزها برسانیم. یا مثلاً فرض کنید که آرزوی آن را حتی در دلمان بیاوریم. امّا من این را عرض میکنم که اگر بین ما و آنها، زندگی ما و زندگی آنها، هزار درجه فاصله است، میشود این هزار درجه را، ده درجه، بیست درجه، صد درجه کم کرد. خودمان را به زندگی آنها نزدیک کنیم.206
قناعت کنید، از قناعت خجالت نکشید. بعضیها خیال میکنند که قناعت مال آدمهای تهیدست و فقیر است و اگر آدم داشت، دیگر لازم نیست قناعت کند. نه، قناعت یعنی در حدّ لازم، در حد کفایت، انسان توقّف کند.207
توقّعات مادّیِ زیاد و بالا، موجب تنگی معیشت و موجب ناراحتی خود انسان میشود، اگر انسان توقّع خودش را از زندگی توقّع کمی قرار دهد، این مایهی سعادت خواهد بود. نه فقط برای آخرت انسان خوب است، که برای دنیای انسان هم خوبست.208
سعیتان را بگذارید بر زندگی ساده و به دور از اشرافیگری، بر زندگیای که منطبق باشد بر زندگی متوسط مردم. نمیگویم پایینترین مردم، متوسط مردم، نگاه نکنید به مسابقه مادّی گری. مسابقه هست. چنانچه در راه بهشت خدا مسابقه هست، در راه بهشت خیالی دنیا هم مسابقه هست. برای تجمّلاتش، برای مقام و قدرتش، برای اسم در آوردن و معروف شدنش، مسابقه هست. این مسابقه، مسابقه ناسالمی است ... هر کدام که بخواهید به این مسابقه وارد شوید آن دیگری مانع شود و به عنوان یک ناصح با شما عمل کند.209
در همهی مراحل بایستی میانه روی و قناعت و گرایش به روش متواضعانه و فقیرانه را فراموش نکرد که این نظر اسلام است.210
از مراسم عروسی آغاز کنید
در همهی امورِ زندگیتان سادگی را رعایت کنید. اوّلش هم از همین مراسم ازدواج است، از این جا شروع میشود. اگر ساده برگزار کردید، قدم بعدیاش هم میشود ساده و الّا شما که رفتید آن مجلس کذاییِ مثل اعیان و اشرافهای زمان طاغوت را درست کردید، بعد دیگر نمیتوانید بروید توی خانهی کوچکی مثلاً با وسایل مختصری زندگی کنید. این جور نمیشود دیگر. چون خراب شده و از دست رفته است. از اوّل، زندگی را پایهاش را بر اساس سادگی و ساده زیستی بگذارید تا زندگی بر خودتان، بر کسانتان و بر مردم جامعه ان شاء الله آسان شود.211
حالِ پدر و مادر را رعایت کنید
متأسفانه این پرداختن به تشریفاتِ ازدواج و مهریّههای گران و جهیزیّههای سنگین و مجالس آنچنانی خیلی اخلاقها را فاسد کرده است! شما دخترها و پسرها که عروس و داماد میشوید، پیشقدم شوید. بگویید ما این جوری نمیخواهیم، به این زیادی نمیخواهیم. وقتی جامعه مشکل دارد وقتی در جامعه فقیر هست باید انسان ملاحظه کند.212
ما به دخترها و پسرها سفارش میکنیم اصرار نکنید. زیاده نخواهید. پدر و مادرها را زیر فشار قرار ندهید تا در رو در بایستی بمانند ... این چیزها را بریزید دور. اصل، یک حادثه انسانی است. آن چیست؟ زناشویی، انسانیترین کارهای دنیاست. این را مادی و پولی نکنید، آلودهاش نکنید.213
اگر دختر و پسر اهل قناعت و ساده زیستی باشند، بزرگترها هم مجبور میشوند از آنها تبعیت کنند.214
اهمیّت فراوان مدیریت کدبانو
وظایف داخل خانهی زنان، نه اهمیّتش کمتر از وظایف بیرونی است و نه اینکه زحمتش کمتر است. شاید زحمتش بیشتر هم باشد. او هم برای اینکه این محیط را اداره کند، به تلاش و کوشش احتیاج دارد. چون مدیر داخل خانه زنان هستند. آن کسی که اداره میکند، کدبانو، یعنی آن کسی که محیط خانواده تحت اشراف اوست. تحت نظارت و تدبیر و مدیریت اوست. خیلی کار پر زحمتی است. خیلی کار ظریفی است. فقط هم ظرافتِ زنانه از عهدهی انجام این کار بر میآید. هیچ مردی امکان ندارد بتواند این ظرافتها را رعایت کند.178
زن توی خانه بیکار نیست. یک عدّهای خیال میکنند زن در خانه بیکار است. نخیر، زن توی خانه، بیشترین و سختترین و ظریفترین کارها را انجام میدهد.179
برخی فکر میکنند اگر زنی مثلاً کارش عبارت شد از همان کارِ خانه، این اهانت به زن است؛ نه! هیچ اهانت نیست. بلکه مهمترین کار برای زن این است که زندگی را سرِ پا نگهدارد.180
بچّه داری، هنر بزرگ
بعضی از کارهای خانه خیلی سخت است. بچّهداری از آن کارهای سخت است. شما هر کاری را در نظر بگیرید که خیلی دشوار باشد، در مقابلِ بچه داری در واقع آسان است. بچه داری هنرِ خیلی بزرگی است. مردها یک روز هم نمیتوانند این کار را انجام دهند. زنها با دقّت، با حوصله و با ظرافت این کارِ بزرگ را انجام میدهند. خدای متعال، در غریزهی آنها این توان را قرار داده است. ولی همین بچه داری کار سختی است که انسان را فرسوده میکند و واقعاً از پا میاندازد.181
جمعِ بین کار و زندگی
جوانانی که مشغول کاری در راه خدا هستند، با گرفتن همسر، با ازدواج، نباید کارشان را متوقف کنند.182
ما به مردها همیشه سفارش میکنیم وقتی کار دارند، اشتغال دارند، از خانه و زندگی قهر نکنند. بعضیها صبح اول وقت میروند بیرون تا ساعت 10 شب.
نه! ما معمولاً به کسانی که برایشان ممکن است سفارش میکنیم حتی ظهرها را بروند با زن و بچهشان باشند. در محیطِ خانوادگی، غذایشان را بخورند، یک ساعتی با هم باشند، بعد بیایند دنبال کارشان، باز حتماً در زمان مناسب، اول شب بروند بچهها را ببینند، ملاقات خانوادگیِ حقیقی داشته باشند.183
زن قویتر از مرد است!
این آقایان که میبینید ماشاء الله یال و کوپالی دارند، اینها همهاش ظاهر است، جسم قوی است، امّا از لحاظ پیچیدگیِ ذهنی و در زمینههای احساسی و عاطفی، زن قویتر از مرد است، قدرت تحمّلش زیاد است، راهها را بلد است ... طبیعت زن این است. اغلبِ زنها، البته ممکن است بعضی از زنها هم این طور نباشند؛ غرض اینکه خانمها بهتر میتوانند در این مصافِ دوستانه بر عواملِ سردی، فایق بیایند. با یک مقدار خوش اخلاقی کردن، با ابرازهایی که هست این کار بکنند. مرد را بکشانند به آن جایی که باید قرار بگیرد، تا ان شاء الله زندگی شیرینتر شود.184
به حضرت زهراسلام الله علیها بنگرید
این وضع زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها است از لحاظ سادگی مراسم ازدواج و بعد هم زندگی آن بزرگوار، آن زندگی فقیرانه و زاهدانه، آن اتاق آن چنانی، آن فرشی که لابد همه شما شنیدهاید. کار توی خانه، در مقابل تلاشهای فراوان و صبر بر شوهری مثل حضرت امیر المؤمنین علیه السلام که در تمام مدت زندگیشان، حضرت مشغول کار و فعالیت بودند. یعنی هر چه جنگ بود، علی بن ابیطالب علیه السلام جلوتر از همه بود. هر چه کار مهم بود اوّل از همه علی بن ابیطالب علیه السلام جلودار بود. حدود 10 سال هم با یکدیگر زندگی کردند. توجّه میکنید؟ در ظرف این 10 سال شما ببینید که این شوهرِ جوان چقدر توانسته به زن و بچهاش، به معنای بشری و معمولی برسد؟ بر یک چنین زندگی، صبر کردن، بر آن فقر و سختی صبر کردن، آن جهاد بزرگ را انجام دادن و آنچنان فرزندانی تربیت کردن و آن فداکاریهای عظیمی که حضرت زهرا سلام الله علیها انجام دادند و شما هم مقداری از آنها را شنیدهاید، همگی الگوست.
حالا، دختران ما باید فاطمه زهرا سلام الله علیها را الگو قرار دهند، پسرهای ما هم باید حضرت زهرا سلام الله علیها و امیر المؤمنین علیه السلام را الگو قرار دهند.