مرکز اطلاعات یوتا
پس از اتمام این پروژه در سال 2013، تاسیسات 2 میلیارد دلاری بلوفدال که به شدت از آن محافظت میگردد، وسعتی در حدود یک میلیون فوت مربع خواهد داشت.
بخشهای این مرکز عبارتند از :
1- مرکز کنترل میهمانان
تاسیسات 9.7 میلیون دلاری برای تضمین اینکه فقط افراد دارای تاییدیه اجازه ورود به این مرکز را دارند.
2- بخش اداری
فضایی طراحی شده برای پشتیبانی فنی و کارکنان اداری
3- تالار اطلاعات
چهار ردیف تاسیسات به وسعت 25000 فوت مربع با دهها ردیف سرور
4- ژانراتورهای پشتیبانی و تانکرهای سوخت
میتوانند حداقل به مدت 3 روز برق مرکز را تامین نمایند
5- منبع ذخیره و سیستم آبرسانی
روزانه میتواند 17 میلیون گالن مایع را پمپاژ کند
6- تاسیسات خنککننده
حدود 60000 تن تاسیسات خنککننده برای جلوگیری از گرم شدن سرورها
7- ایستگاه فرعی برق
ایستگاه فرعی برق برای تامین انرژی برق 65 مگاواتی مرکز
8- بخش امنیتی
کنترل تصویری، شناسایی ورود افراد غیرمجاز و سایر اقدامات حفاظتی بیش از 10 میلیون دلار هزینه خواهد داشت
در صبح 6 ژانویه 2011 ، هالهای از مه سرد شهر سالت لیک را پوشانده و مهدود غلیظ خاکستری رنگ به مدت یک هفته همه جا را فراگرفته بود. آژیر خطر قرمز به مردم هشدار میدهد که در داخل منازل خود بمانند مگر آنکه واقعاً ضرورت ایجاب کند. این صدا تقریباً هر روز به گوش اهالی منطقه میرسید. دمای هوا حولوحوش بیست درجه و خنک بود. یکی از وبلاگهای محلی در آن روز خاص به این وضعیت اعتراض کرد: "در اینجا همه چیز تقریباً بو و طعم دود ذغالسنگ میدهد." در فرودگاه بینالمللی شهر سالت لیک، بسیاری از پروازهای داخلی به تاخیر میافتاد یا حتی کنسل میشد حال آنکه جتهای غیرمحلی به راحتی بر روی باند فرود میآمدند. اما در میان کسانیکه از لابهلای مه سرد عبور میکنند، فردی به چشم میخورد که کت و شلوار و کراوات خاکستری به تن رنگ داشت. وی مردی بلندقد و لاغراندام بود که هیکلش به بازیکن قدیمی بستکبال بیشتر شباهت داشت و ابروهای تیرهرنگ او در زیر تودهای از موهای مرتب گم شده بودند. این فرد که چندین محافظ شخصی او را همراهی میکردند، کسی نبود به جز جانشین مدیر آژانس امنیت ملی یعنی "کریس اینگلیس، بلندپایهترین عضو سازمان و فردی که عملیاتهای روزانه این مرکز را در سراسر جهان تحت کنترل داشت.
اندکی بعد، اینگلیس بر روی زمین مرکز آینده اطلاعات در بلوفدال قدم گذاشت، راهی صاف اما ناهموار در کمپ ویلیامز یعنی مرکز آموزش گارد ملی که کمتر از آن استفاده شده بود. اینگلیس با ورود به داخل چادر سفیدرنگی که برای این بازدید برپا شده بود، به "هاروی دیویس"(Harvey Davis) معاون تاسیسات و لجستیک مدیر آژانس و "اورین هچ"(Orrin Hatch) سناتور جمهوریخواه ایالت یوتا پیوست که تنی چند از ژنرالها و سیاستمداران آنها را در این مراسم همراهی میکردند. آنها در یک جعبه چوبی پر از ماسه ایستاده و بیلهای طلایی رنگ در دست داشتند و ضربات ناشیانهای به زمین میزدند تا بدین ترتیب رسماً کلنگ احداث مجتمعی را بر زمین زده باشند که رسانههای محلی از آنجا به عنوان "مرکز جاسوسی" یاد میکردند. گزارشگران با امید به اینکه جزئیات بیشتری در خصوص دلیل احداث این مرکز بدست آوردند؛ به طرف یکی از میهمانان مدعو، یعنی "لین بیتی"(Lane Beattie) رئیس اتاق بازرگانی سالت لیک هجوم بردند. آیا او اطلاعاتی از هدف واقعی احداث این مرکز جدید در حیاط خلوت شهر خویش داشت؟ وی با لبخندی ناقص و دستپاچگی گفت: "مطلقاً نه، من از آنها نمیخواهم تا جاسوسی مرا بکنند."
اینگلیس در این گفتگوی دونفره حضور یافت و تاکید نمود که از جانب این مرکز خطری شهروندان را تهدید نمیکند: "این تاسیسات پیشرفته با هدف پشتیبانی از جامعه اطلاعاتی در ماموریت توانمندسازی و محافظت از امنیت سایبری کشور طراحی شده است." هرچند امنیت سایبری مطمئناً از جمله مواردی خواهد بود در بلوفدال بر آنها تمرکز دارند، اما اینکه چه اطلاعاتی گردآوری میشود، چگونه جمعآوری میگردند و چه کاربردی دارند، موضوعات به مراتب مهمتری هستند. مبارزه با هکرها پوشش خوبی برای این مرکز خواهد بود– توصیح این مسئله ساده است و اینکه چه کسی میتواند با آن مخالف باشد ؟ سپس، خبرنگاران به طرف اورین هچ رفتند که با افتخار این مرکز را "برای ایالت یوتا بسیار ارزشمند" توصیف کرد و سپس افزود: "درباره آنچه که قرار است در این مکان انجام شود، نمیتوانم زیاد حرف بزنم چون ماموریت این مرکز بسیار محرمانه است."
و این خلاف قاعده بود: اگرچه برنامه فوق ظاهراً مراسم کلنگزنی رسمی برای بزرگترین و پرهزینهترین پروژه امنیت سایبری کشور بود، اما هیچیک از مسئولان آژانس امنیت داخلی- که مسئولیت محافظت از شبکههای غیرنظامی را در برابر حملات سایبری برعهده دارد- از این تریبون سخنرانی نکرد. در واقع، فردی که در کنفرانس خبری اکتبر 2009 در شهر سالت لیک مرکز اطلاعات را معرفی کرد، هیچ مسئولیتی در حوزه امنیت سایبری نداشت. این شخص "گلن ای. گافنی"(Glenn A. Gaffney) معاون مدیر اطلاعات ملی در حوزه جمعآوری اطلاعات بود، مردی که بیشتر سالهای حرفهای خود را در سازمان سیا گذارنده بود. به عنوان رئیس مرکز جمعآوری اطلاعات در جامعه اطلاعاتی، گافنی مدیریت جاسوسان انسانی و الکترونیکی را برعهده داشت.
ظرف چند روز، چادر و جعبه چوبی و بیلهای طلایی ناپدید خواهند شد و حدود 10000 کارگر ساختمانی به جای اینگلیس و ژنرالها خواهند آمد. "راب مور"(Rob Moore) مدیر شرکت ساختمانی Big-D ، یکی از سه پیمانکار اصلی که بر روی این پروژه کار میکند به خبرنگار محلی گفت: "از ما خواستند تا درباره این پروژه حرفی نزنیم." نقشههای این مرکز از وجود یک سیستم بزرگ امنیتی خبر میدهد: یک برنامه ضدتروریسم 10 میلیون دلاری از جمله نصب حصاری که با هدف ممانعت از تردد وسائل نقلیه 15000 پوندی با سرعت 50 مایل در ساعت طراحی شده است، دوربینهای مدار بسته، سیستم شناسایی بیومتریک، بخش بازرسی خودرو و مرکز کنترل میهمانان.
در داخل، این تاسیسات دارای چهار تالار به وسعت25000 فوت مربعی است که دهها سرور آنجا را اشغال کرده و مابقی فضای کف را کابلها و مخازن پر نمودهاند. بهعلاوه ، فضایی به وسعت بیش از 900000 فوت مربع برای پیشتیبانی فنی و بخش اداری در نظر گرفته شده است. کل سایت خودکفا خواهد بود و تانکرهای سوخت بزرگی وجود دارند که میتوانند انرژی ژنراتورهای پشتیبان را در حالت اضطراری به مدت سه روز تامین کنند، مخازن آب با قابلیت پمپاژ 1.7 میلیون گالن مایع در هر روز و نیز سیستم فاضلاب و تهویه هوا برای خنک نگاهداشتن سرورها تعبیه شده است. نیروی برق از ایستگاه فرعی این مرکز تامین میگردد که شرکت Rocky Mountain Power برای تامین انرژی برق 65 مگاواتی مرکز آنجا را احداث نموده است. مصرف بالای انرژی در این مرکز هزینه بسیار گزافی را برجای خواهد گذاشت– حدود 40 میلیون دلار در سال تخمین میزنند.
با توجه به ابعاد مرکز و این حقیقت که امروزه حدود یک ترا بایت داده را میتوان بر روی یک فلشی به اندازه انگشت دست ذخیره نمود، پس حجم اطلاعاتی که میتوان در مجتمع بلوفدال ذخیره نمود، کاملاً مبهوتکننده است. اما مقدار دادههای اطلاعاتی دریافتی از حسگرهای سیستم شنود آژانس امنیت ملی و دیگر سازمانهای اطلاعاتی، هر روز به شکل تصاعدی افزایش مییابد. همانطور که در گزارش سال 2007 وزارت دفاع آمده است، پنتاگون بواسطه "آرایش در حال توسعه شبکههای هوایی و دیگر حسگرها" در تلاش است تا شبکه ارتباطی خود را در سراسر جهان موسوم به شبکه اطلاعات جهانی را گسترش دهد که هدف از آن کنترل یوتابایت(1024 بایت) داده خواهد بود. (یک یوتابایت یک سپتیلیون بایت است– عددی بسیار بزرگ که تا به حال فردی نتوانسته است اصطلاحی برای اندازه بزرگ بعدی اختراع نماید)
بنابر گزارش اخیر سیسکو، این مرکز به چنین ظرفیتی نیاز دارد زیرا کاربرد اینترنت در جهان از سال 2010 تا 2015 چهار برابر خواهد شد و به 966 اگزابایت داده در سال میرسد (یک میلیون اگزابایت معادل یک یوتابایت است). "اریک اشمیت"(Eric Schmidt) مدیر اجرایی سابق گوگل تخمین زد که کل دانش بشری از تولد انسان تا سال 2003 بالغ بر 5 اگزابایت بوده است. و جریان دادهها اصولاً نشان نمیدهد که این روند در حال کند شدن است. از 6.9 میلیارد جمعیت جهان در سال 2011 بیش از دو میلیارد نفر به اینترنت وصل شدند. تا سال 2015، برآورد شرکت IDC از تحقیقات بازار نشان میدهد که اینترنت 2.7 میلیارد کاربر خواهد داشت. از اینرو، آژانس امنیت ملی به یک مرکز ذخیرهسازی دادهها به وسعت یک میلیون فوت مربع نیاز دارد. حتی اگر آژانس مرکز یوتا را با یک یوتابایت داده پر کند؛ این حجم اطلاعات برابر با 500 کوین تیلیون(500.000.000.000.000.000.000) صفحه متن خواهد بود.
اطلاعات ذخیره شده در بلوفدال طبیعتاً فراتر از میلیاردها صفحه وب عمومی در سطح جهان خواهد بود. آژانس امنیت ملی اغلب به صفحات وب نامرئی موسوم به شبکه عمیق یا deepnet علاقمند است– یعنی اطلاعات فراتر از دسترس عمومی. این دادهها موارد زیر را شامل میگردند: اطلاعاتی که با رمز عبور محافظت میشوند، ارتباطات آمریکا و دول خارجی و فایلهای مشترک غیرتجاری بین افراد قابل اعتماد. بنابر گزارش سال 2010 هیات علوم دفاعی: "شبکه عمیق شامل گزارشات دولتی، بانک اطلاعاتی و سایر منابع اطلاعاتی باارزش برای وزارت دفاع و جامعه اطلاعاتی است. برای جستجو و فهرست اطلاعات در شبکه عمیق به ابزارهای جایگزین نیاز است..." به سرقت بردن اسرار محرمانه دشمن بالقوه، سادهترین کار جامعه {اطلاعاتی} است. آژانس امنیت ملی با مرکز جدید اطلاعات یوتا در نهایت به قابلیت فنی لازم برای جستجو و ذخیرهسازی کلیه اسرار به سرقت رفته دست خواهند یافت. البته، مسئله اینجاست که آژانس از "دشمن بالقوه" چه تعریفی دارد.
تا سال 2015 که اینترنت 2.7 میلیارد کاربر خواهد داشت، آژانس امنیت ملی آمریکا به یک مرکز ذخیره سازی دادهها به وسعت یک میلیون فوت مربع نیاز دارد.
مرکز اطلاعات یوتا که به همت پیمانکاران با مجوزهای فوق سری در دست احداث است، در راستای تحقق اهداف آژانس امنیت ملی ساخته میشود. پروژهای کاملاً محرمانه که به عنوان آخرین تکه پازل پیچیده طی دهه گذشته در حال تکمیل بوده است.
هدف آن: تفسیر، رمزگشایی، تجزیهوتحلیل و ذخیرهسازی حجم انبوهی از ارتباطات جهان است که از ماهوارهها به سطح زمین میرسند و از طریق کابلهای زیرزمینی و زیردریایی شبکههای بینالمللی، خارجی و داخلی انتشار مییابند.
این مرکز 2 میلیارد دلاری باید در سپتامبر 2013 تکمیل شده و فعالیت خود را آغاز نماید. ارتباطات گوناگون از طریق سرورها و روترها جریان یافته و در بانک اطلاعاتی تقریباً نامحدودی ذخیره میشوند از جمله محتوای کامل ایمیلهای شخصی، تماسهای تلفن همراه و جستجوی کاربران در گوگل و نیز انواع دیگری از اطلاعات شخصی– مثلاً قبض پارکینگ، برنامههای سفر، خرید از کتابفروشی و سایر"آشغالهای کوچک" دیجیتالی.
یکی از مقامات ارشد اطلاعاتی که تا همین اواخر در این پروژه حضور داشت، میگوید: اما "این مجتمع فراتر از یک مرکز اطلاعات است." مرکز عظیم بلوفدال در یوتا نقش مهم و محرمانه دیگری دارد که تاکنون فاش نگردیده است. به اعتقاد او، این مرکز برای رمزگشایی بسیار حائز اهمیت است. و عملیات رمزگشایی مهم است زیرا بسیاری از اطلاعاتی که این مرکز تحت کنترل دارد– نظیر اطلاعات مالی، مبادلات بازار بورس، معاملات تجاری، اسرار نظامی و سیاسی خارجی، اسناد حقوقی، تماسهای شخصی محرمانه– به طور کامل رمزگشایی خواهند شد. بنا بر اظهارات یکی دیگر از مقامات ارشد در این پروژه، آژانس امنیت ملی چند سال قبل در راستای کسب قابلیت لازم برای رمزگشایی یا از کار انداختن سیستمهای با رمز کاملاً پیچیده نه تنها بوسیله دولتهای جهان بلکه توسط بسیاری از کاربران معمولی رایانه در آمریکا به پیشرفت چشمگیری دست یافته است. به زعم او، نتیجه اینکه "هر فردی به مثابه یک هدف است و هر فرد دارای ارتباطات به مثابه یک هدف است."
از نگاه آژانس امنیت ملی، پس از حملات 11 سپتامبر و تخصیص دهها میلیارد دلار بودجه در مقطعی توانست دستاوردهای این سازمان را در حوزه کشف نوشتههای رمزی به طور قابلملاحظهای ارتقا بخشد. آژانس امنیت ملی که به عنوان بازوی وزارت دفاع پس از حادثه پرل هاربر تاسیس گردید، ماموریت داشت تا از وقوع هرگونه حمله غافلگیرکنندهای جلوگیری نماید اما در سالهای پس از جنگ سرد با چندین رویداد تحقیرآمیز روبرو گردید. با تشدید یافتن حملات تروریستی– اولین آن بمبگذاری در مرکز تجارت جهانی و پس از آن انفجار سفارت آمریکا در شرق آفریقا، حمله به ناو یواساس کول آمریکا در یمن و در نهایت حملات ویرانگر 11 سپتامبر- برخی ماهیت وجودی آژانس امنیت ملی را زیر سوال بردند. در واکنش، آژانس امنیت ملی به تدریج خود را احیا کرد. هرچند دلایل اندکی وجود دارد که ثابت نماید کارآمدی این سازمان بهبود یافته است– رویهم رفته، علیرغم وجود مستندات فراوان و فرصتهای عالی برای جمعآوری اطلاعات، آژانس فرصت شناسایی حملات نافرجام یک بمبگذار انتحاری در پرواز سال 2009 به دیترویت و نیز عملیات بمبگذاری اتومبیل سال 2010 در میدان تایمز را از دست داد– اما تردیدی نیست که این سازمان خود را به بزرگترین، سریترین و احتمالاً بانفوذترین آژانس اطلاعاتی آمریکا تبدیل نموده است که تا به حال وجود داشته است.
در این روند– و برای اولین بار از زمان ماجرای واترگیت و دیگر رسواییهای دولت نیکسون– آژانس امنیت ملی ابزارهای جاسوسی را بر روی آمریکا و شهروندانش تغییرجهت داده است. این سازمان با هدف جمعآوری و بررسی میلیاردها ایمیل و تماسهای تلفن همراه خواه از داخل یا خارج، دهها مرکز شنود و استراقسمع را در سراسر کشور راهاندازی نموده است. این مرکز برای جستجوی الگوها و رمزگشایی، ابررایانهای با سرعت تقریباً غیرقابل تصور ساخته است. نهایت اینکه، آژانس احداث مجتمعی را آغاز کرده است که در آنجا تریلیاردها لغت، ایده و نجوای دریافتی از طریق شبکه الکترونیکی ذخیره میگردند. و البته، کلیه این اقدامات در خفا انجام میپذیرند. برای افراد درون سازمانی، این مثل قدیمی که آژانس امنیت ملی هرگز چیزی نمیگوید بیش از همیشه کاربرد دارد.