جمعبندی دشمنان
فرشتگان کاری جز تسبیح و اداره اموری که به آنها سپرده شده ندارند و البته وظیفه برخی از آنها ثبت اعمال انسانها است:مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ ... وَقَالَ قَرِینُهُ هذَا مَا لَدَیَّ عَتِیدٌ (ق18 و 23)؛ انسان هیچ سخنی را بر زبان نمیآورد، مگر اینکه همان دم، فرشتهای مراقب و آماده برای انجام مأموریت (و ضبط آن) است! ...و فرشته همنشین او میگوید: «این نامه اعمال اوست که نزد من حاضر و آماده است!»
جنّیان نیز برخی ایمان آورده و برخی کافرند و دشمن انسانها هستند:وَیَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعًا یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکْثَرْتُم مِّنَ الْإِنسِ ... (انعام/128)؛ در آن روز که (خدا) همه آنها را جمع و محشور میسازد، (میگوید:) ای جمعیّت شیاطین و جنّ! شما افراد زیادی از انسانها را گمراه ساختید!
گرچه آنها قدرت زیادی ندارند به جز وسوسه کردن: وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن نُّعْجِزَ اللَّهَ فِی الْأَرْضِ وَلَن نُّعْجِزَهُ هَرَبًا (جن/12)؛ و اینکه ما یقین داریم هرگز نمیتوانیم بر اراده خداوند در زمین غالب شویم و نمیتوانیم از (پنجه قدرت) او بگریزیم!و اگر گمراهی نیز صورت میگیرد، از سوی کسانی است که در طلب گمراهی بودهاند:وَأَنَّهُ کَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا (جن/6)؛ و اینکه مردانی از بشر به مردانی از جنّ پناه میبردند و آنها سبب افزایش گمراهی و طغیانشان میشدند!
و البته برای هر انسان، شیطانی گمارده شده است: قَالَ قَرِینُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَیْتُهُ وَلکِن کَانَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ . قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَیَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَیْکُم بِالْوَعِیدِ (ق 27و 28)؛ و همنشینش (از شیاطین) میگوید: «پروردگارا! من او را به طغیان وانداشتم، لکن او خود در گمراهی دور و درازی بود!» (خداوند) میگوید: «نزد من جدال و مخاصمه نکنید؛ من پیشتر به شما هشدار دادهام (و اتمام حجّت کردهام)!
مشرکان نیز که در پرستش برای خدا شریک قائل میشوند، در همه زمانها بتهایی برای پرستش دارند؛ الههها و ربالنوعها و ثروت و قدرت و شهرت را میپرستند: وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکَائِیَ الَّذِینَ کُنتُمْ تَزْعُمُونَ (قصص/ 62)؛ روزی را (به خاطر بیاورید) که خداوند آنان را ندا میدهد و میگوید: «کجا هستند همتایانی که برای من میپنداشتید؟!» کافران هم از آن جا که نشانههای هدایت الهی همیشه هست، بدان کفر میورزند و هنوز دشمنی میکنند و سرانجامشان آتش است: أَلْقِیَا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ (ق/ 24)؛ (خداوند فرمان میدهد:) هر کافر متکبّر لجوج را در جهنّم افکنید!
اما یهود و نصارا داستان دیگری دارند. یهودیان ایمان راستینی به حضرت موسی نداشتند و بهانهجو بودند:وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَیِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذ لکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ (مائده/32)؛ به همین جهت، بر بنیاسرائیل مقرّر داشتیم که هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته؛ و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است و رسولان ما، دلایل روشن برای بنی اسرائیل آوردند، اما بسیاری از آنها، پس از آن در روی زمین، تعدّی و اسراف کردند.
ولادت و بعثت حضرت عیسی (ع) مورد انکار یهودیان قرار گرفت و توطئه برای تحریف دین مسیحیت و قتل پیامبر خدا بالا گرفت. از این رو مسیحیان، یهودیان را دشمن داشتند.وَقَالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَیْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلَى شَیْءٍ وَهُمْ یَتْلُونَ الْکِتَابَ...(بقره/113)؛ یهودیان گفتند: «مسیحیان هیچ موقعیتی (نزد خدا) ندارند» و مسیحیان نیز گفتند: «یهودیان هیچ موقعیتی ندارند (و بر باطلند)»؛ در حالی که هر دو دسته، کتاب آسمانی را میخوانند...
این عداوت تا بعثت نبی اکرم (ص) نیز ادامه یافت و به انکار قرآن انجامید:قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىشَیْءٍ حَتَّى تُقِیمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن رَّبِّکُمْ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ (مائده/68)؛ ای اهل کتاب! شما هیچ آیین صحیحی ندارید، مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا دارید؛ ولی آنچه بر تو از سوی پروردگارت نازل شده، (نه تنها مایه بیداری آنها نمیگردد، بلکه) بر طغیان و کفر بسیاری از آنها میافزاید. بنابراین، از این قوم کافر، (و مخالفت آنها) غمگین مباش!
البته دشمنی یهود و نصارا تاکنون ادامه یافته و پایان نمیپذیرد، از این روست که قرآن حکیم از دشمنی آنان بسیار سخن گفته است: وَمِنَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِیثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِّمَّا ذُکِّرُوا بِهِ فَأَغْرَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَسَوْفَ یُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِمَا کَانُوا یَصْنَعُونَ (مائده/14)؛ و از کسانی که ادّعای نصرانیّت (و یاری مسیح) داشتند (نیز) پیمان گرفتیم؛ ولی آنها قسمت مهمّی را از آنچه به آنان تذکّر داده شده بود فراموش کردند؛ از این رو در میان آنها، تا دامنه قیامت، عداوت و دشمنی افکندیم و خداوند (در قیامت) آنها را از آنچه انجام میدادند (و نتایج آن)، آگاه خواهد ساخت.
وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ کُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ (مائده/64)؛ و یهود گفتند: «دست خدا (با زنجیر) بسته است.» دستهایشان بسته باد! و به خاطر این سخن، از رحمت (الهی) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است؛ هرگونه بخواهد، میبخشد! ولی این آیات که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیاری از آنها میافزاید و ما در میان آنها تا روز قیامت عداوت و دشمنی افکندیم. هر زمان آتش جنگی افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت؛ و برای فساد در زمین، تلاش میکنند؛ و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.
جریان نفاق از دیگر دشمنیها جداست؛ چرا که همه دشمنان و حتی شیطان، دشمنی آشکار دارند:إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِینًا (اسراء/53)؛ همیشه شیطان دشمن آشکاری برای انسان بوده است!نفاق همواره در لباس خودی جلوه میکند و گاه در عبادات و امور، بهتر و کاملتر از مؤمنان چهره میسازد:وَالَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَمَن یَکُنِ الشَّیْطَانُ لَهُ قَرِینًا فَسَاءَ قَرِینًا (نساء/38)؛ و آنها کسانی هستند که اموال خود را برای نشاندادن به مردم انفاق میکنند و ایمان به خدا و روز بازپسین ندارند؛ (چرا که شیطان، رفیق و همنشین آنهاست؛) و کسی که شیطان قرین او باشد، بد همنشین و قرینی است.
وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ خَرَجُوا مِن دِیَارِهِم بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَاللَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ (انفال/47)؛ و مانند کسانی نباشید که از روی هویپرستی و غرور و خودنمایی در برابر مردم، از سرزمین خود به (سوی میدان بدر) بیرون آمدند؛ و (مردم را) از راه خدا بازمیداشتند؛ (و سرانجام شکست خوردند) و خداوند به آنچه عمل میکنند، احاطه (و آگاهی) دارد!
آنها حتی مسجد نیز میسازند:وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَکُفْرًا وَتَفْرِیقًا بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَىوَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ (توبه/ 107)؛ کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان (به مسلمانان) و (تقوّیت) کفر و تفرقهافکنی میان مؤمنان و کمینگاه برای کسی که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود. آنها سوگند یاد میکنند که: «جز نیکی (و خدمت)، نظری نداشتهایم!» امّا خداوند گواهی میدهد که آنها دروغگو هستند!
نکته جالب در جریان نفاق، تأکید بسیار قرآن بر این گروه است که از سویی نشانه ادامه این جریان در جامعه اسلامی است و از سوی دیگر، خبر از حضور منافقان در لباس مسلمانان و صحابی است. نکته دیگر یک پرسش تاریخی است که این جریان پر رمز و راز، پس از پیامبر به چه کاری مشغول بود و چرا جامعه تا مدتی به ظاهر آرام شد، اما با آغاز خلافت امیرالمؤمنین (ع)، باز هم عداوتها آغاز شد و حتی صحابی پیامبر رو در روی هم ایستادند؟!
با نگاه به جریان نفاق و نیز تیره یهودی دشمنان اسلام، به ارتباطات گسترده و پنهانی پی میبریم که قرآن از آن خبر داده و هشدارهای جدی نسبت به آن داده است.قرآن مؤمنان را از دوستی و سرسپردگی با دشمنان کافر و اهل کتاب و نیز منافقان پرهیز میدهد:یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَتُرِیدُونَ أَن تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا مُّبِینًا (نساء/144)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! غیر از مؤمنان، کافران را ولیّ و تکیهگاه خود قرار ندهید! آیا میخواهید (با این عمل،) دلیل آشکاری بر ضدّ خود در پیشگاه خدا قرار دهید؟!
و نیز: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَىأَوْلِیَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (مائده/ 51)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! یهود و نصارا را ولیّ (و دوست و تکیهگاه خود،) انتخاب نکنید! آنها اولیای یکدیگرند؛ و کسانی که از شما با آنان دوستی کنند، از آنها هستند؛ خداوند، جمعیّت ستمکار را هدایت نمیکند.
اما رفتار منافقان که در لباس مؤمنان و در جامعه اسلامی زندگی میکنند، در برابر این آموزه است:بَشِّرِ الْمُنَافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا . الَّذِینَ یَتَّخِذُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَیَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا (نساء 138 و 139)؛ به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکی در انتظار آنهاست! همآنها که کافران را به جای مؤمنان، دوست خود انتخاب میکنند. آیا عزّت و آبرو نزد آنان میجویند؟ با اینکه همه عزّتها از آن خداست؟!
دورویی و بیاعتقادی در قلب، به آن چه در زبان جاری است و کفر درونی و ایمان ظاهری، از ویژگیهای منافقان است. از این روست که منافقان همان غیرخودیهای جامعه اسلامی هستند که در جبهه دشمن قرار میگیرند:الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِن کَانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِّنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ وَإِن کَانَ لِلْکَافِرِینَ نَصِیبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَنَمْنَعْکُم مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَن یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا (نساء/141)؛
منافقان همانها هستند که پیوسته انتظار میکشند و مراقب شما هستند. اگر فتح و پیروزی نصیب شما گردد، میگویند: مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز در افتخارات و غنایم شریکیم!) و اگر بهرهای نصیب کافران گردد، به آنان میگویند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان، تشویق نمیکردیم؟ (پس با شما شریک خواهیم بود!). خداوند در روز رستاخیز، میان شما داوری میکند و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.
قرآن به آشکارا پرده از چهره نفاق برکنده و همراهی با دشمن از درون را برملا میکند، اما در همین حال وضعیت منافقان را نیز روشن میسازد:أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ نَافَقُوا یَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَکُمْ وَلَا نُطِیعُ فِیکُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَنَّکُمْ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ . لَئِنْ أُخْرِجُوا لَا یَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِن قُوتِلُوا لَا یَنصُرُونَهُمْ وَلَئِن نَّصَرُوهُمْ لَیُوَلُّنَّ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ . لَأَنتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِی صُدُورِهِم مّنَ اللَّهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا یَفْقَهُونَ (حشر 11 تا 13)؛
آیا منافقان را ندیدی که پیوسته به برادران کفارشان از اهل کتاب میگفتند: «هرگاه شما را (از وطن) بیرون کنند، ما هم با شما بیرون خواهیم رفت و هرگز سخن هیچ کس را درباره شما اطاعت نخواهیم کرد؛ و اگر با شما پیکار شود، یاریتان خواهیم نمود!» خداوند شهادت میدهد که آنها دروغگویانند! اگر آنها را بیرون کنند با آنان بیرون نمیروند و اگر با آنها پیکار شود، یاریشان نخواهند کرد و اگر یاریشان کنند، پشت به میدان کرده فرار میکنند؛ سپس کسی آنان را یاری نمیکند! وحشت از شما در دلهای آنها بیش از ترس از خداست؛ این به خاطر آن است که آنها گروهی نادانند!
این در حالی است که قرآن حتی رابطه پنهانی با دشمنان را مد نظر قرار داده و نسبت به آن هشدار داده است:یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءَکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِن کُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَن یَفْعَلْهُ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ (ممتحنه/ 1)؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار محبّت میکنید، در حالی که آنها به آنچه از حقّ برای شما آمده، کافر شدهاند و رسولاللّه و شما را به خاطر ایمان به خداوندی که پروردگار همه شماست، از شهر و دیارتان بیرون میرانند. اگر شما برای جهاد در راه من و جلب خشنودیام هجرت کردهاید؛ (پیوند دوستی با آنان برقرار نسازید!) شما مخفیانه با آنها رابطه دوستی برقرار میکنید، در حالی که من به آنچه پنهان یا آشکار میسازید، از همه داناترم! و هر کس از شما چنین کاری کند، از راه راست گمراه شده است!
بنابراین میتوان به خوبی فهمید جریان نفاق و جریان کفر، یک همدستی آشکار و گاه پنهانی دارند که نمونههای آن در تاریخ بسیار است. بغض کافران بنیاسرائیلی نسبت به حضرت مسیح و توطئه قتل او و تحریف دین خدا تا حضور در شبه جزیره حجاز و همپیمانی با مشرکان و منافقان در صدر اسلام، نمونه بارزی از این رفتار است. امروز به راحتی میتوان خط دشمنی این گروهها را شناسایی کرد، آن جا که حتی تحریفات خود را در منابع دینی هم نفوذ دادهاند و ما امروز با روایاتی به نام اسرائیلیات مواجه هستیم.
نیکو است از هشدارهای قرآن پند بگیریم. دستکم دو دسته اسرائیلی و منافقان، برای مطالعه تاریخی باید مورد توجه قرار بگیرند. باید توجه داشت چنین دشمنانی که از درون و بیرون با انگیزههای قوی و قدیمی، همواره در حال توطئه علیه جامعه اسلامی و ایمانی بودهاند، امروز نیز دست از نقشههای خود برنداشتهاند، به ویژه که قرآن درباره آینده قوم یهود – همانطور که پیش از این در آیه 64 سوره مائده آمد - پیشبینی کرده که دائم در حال فساد روی زمین خواهند بود.
فساد بنیاسرائیل تنها این نیست که بخشی از سرزمین اسلامی و قبله اول مسلمانان را غصب کردهاند؛ نقشههای اسلامستیزانه یهودیان و همپیمانی با غرب از سویی و نفوذ در جامعه مسلمانان از سوی دیگر، داستان عبرتانگیزی است. تشکیل گروههای فراماسونی و پنهان، فرقهسازیهای شگفتانگیزی چون: بهائیت، وهابیت، تصوّف جدید، شیطانپرستی و اخیراً کابالا که نقطه تلفیق شیطانگرایی، رسانه یهودی هالیوودی و فرقهسازی است.اینجا است که باید هشیارتر بود و به نقشههای آخرالزمانی اسرائیل و پیوند آن با مسیحیت افراطی با نام صهیونیستی اندیشید و جنگهای صلیبی نوین را با نظرداشت این انگیزههای کهن و شیطانی تحلیل کرد.
دشمنی یهود با قرآن که افشاکننده هویت صهیونیزم است و جهان اسلام که قومی پس از یهودیان و نصرانیان هستند و دین اسلام که دین توحیدی ابراهیمی و غالب بر جهان خواهد بود، باعث شده این تیره لجوج و عنود که با حضرت موسی (ع) نیز مدارا نکردند، به هر وسیلهای چنگ بزنند و فسادانگیزی کنند. این ابزارها ممکن است مالی و نظامی و رسانهای باشد و ممکن است ماورائی و شیطانی باشد که در تاریخ نیز سابقه دارد:وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُوا الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلَا یَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ (بقره/ 102)؛
و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم میخواندند، پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود؛ و) کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد، پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد میدادند و) به هیچ کس چیزی یاد نمیدادند، مگر اینکه از پیش به او میگفتند: «ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)» ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را میآموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمیتوانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرا میگرفتند که به آنان زیان میرسانید و نفعی نمیداد و مسلماً میدانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهرهای نخواهد داشت و چه زشت و ناپسند بود، آنچه خود را به آن فروختند، اگر میدانستند!!
به این گزارش توجه کنید: « سال 1960 را میتوان آغاز دوره تجدید حیات شیطانپرستان در آمریکا دانست. ظهور این پدیده مدیون حمایتهای بیدریغ سرمایهداران یهودی و فراماسونها بود. جادوگری و شیطانپرستی را در اوایل قرن 19 میلادی بعضی از سرمایهداران و اشرافزادگان انگلستان که عضو گروههای فراماسونری بودند، با نام باشگاه آتش جهنم در لندن تأسیس کردند و علت حمایت آنان از این گروه، جلب سود از فروش مشروبات الکلی بود.
امروزه یکی از بزرگترین تولیدکنندگان مشروبات در جهان، ساموئل برنفمن، یک یهودی مهاجر است. روچیلد مؤسس بزرگترین امپراتوری قمار در دنیا و قاچاقچی مشروبات و مواد مخدّر و یک یهودی و حامی این گروه است و اولین بنیانگذار شیطانپرستی نوین، آنتوان شزاندر لاوی، مؤسس کلیسای شیطان هم یک یهودی است.»
باز هم به قرآن برگردیم؛ آیندهپژوهی، بخشی از آموزههای دینی است و خدا وعدههایی را نسبت به آینده داده و همواره بشارت پیامبران در آیین گذشتگان وجود داشته است. از همین رو، اهل کتاب از بعثت پیامبر خدا (ص) خبر داشتند تا جایی که نوید چنین روزهایی را پیش از آن میدادند، اما رویکرد آنان پس از بعثت، دگرگون شد:وَ لَمَّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْکافِرینَ (بقره/89)؛ و هنگامى که از طرف خداوند، کتابى براى آنها آمد که موافق نشانههایى بود که با خود داشتند و پیش از این، به خود نوید پیروزى بر کافران مىدادند (که با کمک آن، بر دشمنان پیروز گردند.) با این همه، هنگامى که این کتاب و پیامبرى را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند. لعنت خدا بر کافران باد!
یا أَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثیراً مِمَّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتابِ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبین (مائده/15)؛ اى اهل کتاب! پیامبر ما که بسیارى از حقایق کتاب آسمانى را که شما کتمان مىکردید روشن مىسازد، به سوى شما آمد و از بسیارى از آن، (که فعلًا افشاى آن مصلحت نیست،) صرفنظر مىنماید. (آرى)، از طرف خدا، نور و کتاب آشکارى به سوى شما آمد.
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذی جاءَ بِهِ مُوسى نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطیسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ کَثیراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُکُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ (انعام/91)؛ آنها خدا را درست نشناختند که گفتند: «خدا، هیچ چیز بر هیچ انسانى، نفرستاده است!» بگو: «چه کسى کتابى را که موسى آورد، نازل کرد؟! کتابى که براى مردم، نور و هدایت بود، امّا شما آن را به صورت پراکنده قرار مىدهید؛ قسمتى را آشکار و قسمت زیادى را پنهان مىدارید و مطالبى به شما تعلیم داده شده که نه شما و نه پدرانتان، از آن باخبر نبودید!» بگو: «خدا!» سپس آنها را در گفتوگوهاى لجاجتآمیزشان رها کن، تا بازى کنند!
وَ إِذا لَقُوا الَّذینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُون (بقره/76)؛ و هنگامى که مؤمنان را ملاقات کنند، مىگویند: «ایمان آوردهایم»؛ ولى هنگامى که با یکدیگر خلوت مىکنند، (بعضى به بعضى دیگر اعتراض کرده) مىگویند: «چرا مطالبى را که خداوند (در باره صفات پیامبر اسلام) براى شما بیان کرد، به مسلمانان بازگو مىکنید تا (روز رستاخیز) در پیشگاه خدا، بر ضد شما به آن استدلال کنند؟! آیا نمىفهمید؟!»
هَأَنتُمْ أُوْلَاءِ تحُبُّونهُمْ وَ لَا یحُبُّونَکُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْکِتَابِ کلُّهِ وَ إِذَا لَقُوکُمْ قَالُواْ ءَامَنَّا وَ إِذَا خَلَوْاْ عَضُّواْ عَلَیْکُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَیْظِ قُلْ مُوتُواْ بِغَیْظِکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمُ بِذَاتِ الصُّدُور (آلعمران/119)؛ شما کسانى هستید که آنها را دوست مىدارید، امّا آنها شما را دوست ندارند! در حالى که شما به همه کتابهاى آسمانى ایمان دارید (و آنها به کتاب آسمانى شما ایمان ندارند). هنگامى که شما را ملاقات مىکنند، (به دروغ) مىگویند: «ایمان آوردهایم!» امّا هنگامى که تنها مىشوند، از شدّت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان مىگزند! بگو: «با همین خشمى که دارید، بمیرید! خدا از (اسرار) درون سینهها آگاه است.»
این پنهانکاری در منافقان نیز مشاهده میشود: وَ إِذا لَقُوا الَّذینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَیاطینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِوُن (بقره/14)؛ و هنگامى که افراد باایمان را ملاقات مىکنند و مىگویند: «ما ایمان آوردهایم!»، (ولى) هنگامى که با شیطانهاى خود خلوت مىکنند، مىگویند: «ما با شماییم! ما فقط (آنها را) مسخره مىکنیم!»
به راستی قرآن کریم رفتار پنهانکارانه و کتمان حقیقت صهیونیستها را افشا کرده است. همانگونه که در آیات پیشین آمد، علاقه این فرقه به سحر و جادوگری و شعبده و چشمبندی نیز از نگاه حقیقتبار قرآن دور نمانده است. همچنین قرآن از گروهی یاد میکند که خواستار گسترش فحشا هستند: إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فىِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ لهَمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فىِ الدُّنْیَا وَ الاْخِرَةِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لَا تَعْلَمُون (نور/19)؛ کسانى که دوست دارند زشتیها در میان مردم باایمان شیوع یابد، عذاب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت است و خداوند مىداند و شما نمىدانید!
جالب این که نقطه اشتراک گروههای شیطانپرست، عرفانهای کاذب، فراماسون و صهیونیست، گسترش فحشا و تخدیر انسانها است. چیزی که از برنامههای اصلی شیطان است: یَأَیهَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِنَّمَا الخَمْرُ وَ الْمَیْسرُ وَ الْأَنصَابُ وَ الْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَ الْبَغْضَاءَ فىِ الخَمْرِ وَ الْمَیْسرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلَوةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتهُونَ (مائده/90 و91)؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها و ازلام [نوعى بختآزمایى]، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دورى کنید تا رستگار شوید! شیطان مىخواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد. آیا (با این همه زیان و فساد و با این نهى اکید،) خوددارى خواهید کرد؟!