وی تشریح مینماید که آژانس میتوانست تجهیزات استراق سمع را در ایستگاههای اتصال کابل نصب کند–بیشتر از 24 سایت در اطراف آمریکا که کابلهای فیبرنوری را به طرف ساحل هدایت مینمودند. اگر این مسیر انتخاب شده بود، آژانس میتوانست فعالیتهای استراق سمع را فقط به ارتباطات بینالمللی محدود نماید که طبق قانون آمریکا در آن زمان تنها کاری بود که میتوانستند انجام دهند. در عوض، آژانس تصمیم گرفت اتاقهای ضبط و کنترل سری مکالمات را در نقاط اتصال کلیدی سراسر کشور برپا دارد– ساختمانهای بزرگ و بدون پنجره موسوم به سوئیچها– سپس دسترسی آن را نه فقط به ارتباطات بینالمللی بلکه بیشتر به مکالمات داخلی در سراسر آمریکا نیز فراهم ساخت. شبکه ایستگاههای رهگیری بیش از یک اتاق تکنفره در ساختمان AT&T در سن فرانسیسکو است که وجود آنها در سال 2006 فاش گردید. بینی میگوید: "فکر میکنم حدود 10الی 20 تا از این اتاقها وجود دارند. این اتاقها فقط در سانفرانسیسکو نیستند، بلکه در مرکز و نیز ساحل شرقی آمریکا نیز وجود دارند."
استراق سمع مکالمات شهروندان آمریکا صرفاً در سوئیچهای مخابرات متوقف نمیگردد. برای کنترل ارتباطات ماهوارهای در داخل و خارج از آمریکا، آژانس بر ایستگاههای زمینی پرقدرت AT&T ، گیرنده ماهوارهای در مناطقی نظیر Roaring Creek و Salt Creek نظارت دارد. در انتهای جاده فرعی منطقه روستایی کاتاویسا ایالت پنسیلوانیا، سه دیش ماهوارهای 105 فوتی منطقه Roaring Creek ، بخش اعظم ارتباطات آمریکا را در داخل و خارج از اروپا و خاورمیانه تحت کنترل دارند. در زمین متروکهای از منطقه دوردست آرباکل ایالت کالیفرنیا، سه دیش ماهوارهای مشابه در ایستگاه Salt Creek شرکت AT&T منطقه آسیا و حاشیه اقیانوس آرام را تحت پوشش دارند.
یکی از مقامات سابق آژانس امنیت ملی انگشت سبابه و شست خود را نزدیک هم نگاهداشت و گفت: "فاصله ما از یک دولت دیکتاتور و اقتداگرا به اندازه فاصله بین این دو انگشت است."
بینی در اواخر سال 2001 آژانس امنیت ملی را ترک کرد، در واقع مدت کوتاهی پس از آنکه آژانس امنیت ملی برنامه ضبط و کنترل بدون مجوز مکالمات را آغاز کرد. وی صراحتاً میگوید: "آنها قانون اساسی را زیرپا گذاشتند. اما برای آنها اهمیتی نداشت. آنها قصد دارند به هر شکل ممکن این کار را انجام دهند و هر کسی که در این راه مانع گردد را قربانی میکنند. پس از نقض قانون اساسی، دیگر نمیتوانستم در آنجا بمانم." بینی اظهار میدارد طرح Stellar Wind به مراتب بزرگتر از آن چیزی بود که افشا گردید. این برنامه فقط شامل استراق سمع مکالمات تلفن همراه داخلی نیست بلکه بازرسی ایمیلهای داخلی را نیز شامل میگردد. در ابتدا، روزانه 320 میلیون تماس تلفنی یعنی حدود 73 تا 80 درصد حجم کل رهگیرهای آژانس در سراسر جهان ثبت و ضبط میگردید. بنابر اظهارات باینی– که همچنان روابط نزدیک خود را تا چند سال قبل با کارکنان آژانس حفظ کرده بود– تجهیزات استراق سمع در اتاقهای مخفی سراسر کشور بوسیله برنامههای نرمافزاری بسیار پیشرفته نصب میگردند که "بازرسی عمیق بستههای اطلاعات" را انجام میدهند و جریان اینترنت را زیر نظر میگیرند که از طریق کابلهای با ظرفیت 10 گیگا بایت در ثانیه و با سرعت نور در تبادل هستند.
این نرمافزار توسط شرکت "ناروس"(Narus) طراحی شده که هماکنون بخشی از شرکت بوئینگ است و تحت کنترل از راه دور مقر آژانس امنیت ملی در فورت مید مریلند قرار دارد و منابع آمریکا را برای آدرسها، موقعیتها، کشورها، شماره تلفنها و نیز اسامی فهرست شده دیدهبان، واژگان کلیدی و عبارت هدف در ایمیلها جستجو میکند. هرگونه تماس مشکوک بویژه عبارات یا افرادیکه در فهرست دیدهبان آژانس وجود دارند، به طور خودکار کپی یا ضبط میشوند و سپس برای آژانس امنیت ملی ارسال میگردند.
بینی میگوید دامنه تجسس از آنجا گسترش مییابد. زمانی یک اسم وارد بانک اطلاعاتی ناروس میگردد، کلیه تلفنهای همراه و سایر ارتباطات داخلی و خارجی شخص موردنظر به طور خودکار راه خود را به طرف گیرندههای آژانس امنیت ملی پیدا می کنند. بینی اظهار میدارد: "هر کسی را که بخواهید، در یک گیرنده خواهید یافت. اگر شماره شما در آنجا باشد؟ به طرف گیرندهها هدایت و ضبط میشوند." وی همچنین افزود: "سیستم ناروس به شما اجازه میدهد که همه مکالمات را ضبط نمایید." و زمانیکه بلوفدال تکمیل گردد، کلیه اطلاعات برای ذخیرهسازی و تجزیهوتحلیل به آنجا ارسال خواهد شد.
بنابر اظهارات باینی، یکی از مرموزترین اسرار برنامه Stellar Wind –که تا به امروز هرگز تایید نشده است– این بود که آژانس امنیت ملی بدون مجوز به گنجینه وسیعی از صورتحسابهای داخلی و بینالمللی شرکت دست یافت، اطلاعات دقیق و مفصل از کسانی که در داخل آمریکا و سراسر جهان با آنها تماس میگرفتند. از سال 2007 ، شرکت AT&T بیش از 2.8 تریلیون رکورد در بانک اطلاعاتی مجتمع فلورهام پارک ایالت نیوجرسی ذخیره کرده بود.
به نقل از باینی، "وریزون"(Verizon) بخشی از این برنامه بود و شنود تعداد تماسهای داخلی را افزایش داد. وی همچنین افزود : "این برنامه تعداد تماسها را حداقل تا مضربی از عدد 5 افزایش میدهد. بنابراین شما روزانه بیش از یک میلیارد و نیم تماس تلفنی خواهید داشت."(سخنگوی شرکت مخابرانی وریزون و AT&Tگفتند که شرکت در خصوص مسائل امنیت ملی هیچگونه اظهارنظری نخواهد کرد)
بینی پس از ترک آژانس امنیت ملی، نصب سیستمی را برای مونیتورینگ تماس افرادی پیشنهاد داد که ارتباط بسیار نزدیکی با هدف اولیه دارند. وی میگوید هرچه فرد از این هدف دورتر باشد– مثلاً آشنا یا دوست هدف- کمتر تحت نظر گرفته میشود. اما آژانس این پیشنهاد را نپذیرفت و با توجه به احداث مرکز جدید ذخیرهسازی اطلاعات در یوتا، بینی شک دارد که این مرکز در حال حاضر فقط اطلاعات را جمعآوری میکند. وی خاطرنشان میسازد: "کل ماجرا این بود که شما چطور 20 ترابایت رکورد در دقیقه را مدیریت میکنید؟ روش پیشنهادی ما این بود بین موارد ضروری و غیرضروری تمایز قائل شویم." در عوض، "آنها هر آنچه را که جمعآوری میکنند، ذخیره مینمایند." و آژانس تا آنجا که بتواند اطلاعات جمعآوری میکند.
پس از آنکه ارتباطات رهگیری و ذخیره میشوند، جستجوی دادهها آغاز میگردد. بینی میگوید: "با جستجوی دادهها شما میتوانید افراد مختلف را در هر زمانی تحت نظر بگیرید." کلیه اطلاعات افراد بر روی نمودار ترسیم میشوند. "مبادلات مالی، سفر یا هر چیز دیگری" از اینرو، با ورود اطلاعاتی نظیر قبض کتابفروشی، صورتحسابهای بانکی و قبض عوارض، آژانس امنیت ملی میتواند تصویر بسیار دقیقتری از زندگی فرد موردنظر ترسیم نماید.
آژانس امنیت ملی همچنین این توانایی را دارد تا به طور مستقیم و فوری تماسهای تلفن همراه را شنود کند. بنابر اظهارات آدرین جی. کین( که پس از حمله به مرکز تجارت جهانی به عنوان ردیاب تماسهای تلفنی در مرکز آژانس امنیت ملی در ایالت جورجیا فعالیت میکرد)، "اساساً کلیه قوانین زیرپا گذاشته شدند. آنها از هر بهانهای برای توجیه دلیل تجسس زندگی شهروندان آمریکا استفاده خواهند کرد." حتی خبرنگاران خارج از کشور نیز شامل میشوند. خانم کین شنود مکالمات شهروندان بیگناه را شخصاً غمانگیز و دردناک میدانست. وی میگوید: "این اقدام شبیه جستجو و یافتن دفتر خاطرات فرد است."
در اتاقهای مخفی شنود، نرمافزار آژانس امنیت ملی کلیه ایمیلها، تماسهای تلفن همراه و توئیتهای ارسالی را بررسی میکند.
اما البته فرد حق دارد که از این اقدام آژانس نگران شود. زمانیکه راه برای دولت باز باشد تا جاسوسی شهروندان آمریکا را بنماید، پس این وسوسه قوی نیز وجود دارد که از قدرت خویش برای اهداف سیاسی سوءاستفاده کند، همانطور که ریچارد نیکسون در ماجرای واترگیت تماس تلفنی رقبای سیاسی خود را استراق سمع کرد و به آژانس امنیت ملی دستور دارد تا جاسوسی معترضان ضدجنگ را بنماید. این موارد کنگره را وادار ساخت تا در اواسط دهه 1970 قانون ممنوعیت جاسوسی داخلی را تصویب کند.
بینی قبل از ترک آژانس امنیت ملی تلاش کرد تا مقامات را قانع نماید یک سیستم هدفمندتر طراحی کنند تا بتوانند به سادگی از دادگاه مجوز بگیرند. در آن زمان، آژانس برای کسب مجوز قانونی 72 ساعت زمان نیاز داشت و بینی برای رایانهای کردن این سیستم روشی را پیشنهاد داد. "پیشنهاد داده بودم که رویه درخواست مجوز و تایید آن را خودکار نماییم. با این روش میتوانیم روزانه چندین میلیون رهگیری را مدیریت کنیم تا اینکه صورت مسئله را پاک نماییم." اما چنین سیستمی به هماهنگی دقیق با دادگاه نیاز داشت که البته مقامات آژانس نیز علاقهای به آن نداشتند. در عوض، آنها دریافت اطلاعات در ابعاد گسترده را ادامه دادند. زمانیکه پرسیدند بعد از حادثه 11 سپتامبر چه تعداد تماس–در فرهنگ آژانس امنیت ملی، "تبادلات"– در آژانس رهگیری شده است، بینی تعدادی "بین 15 تا 20 تریلیون در 11 سال گذشته" را تخمین میزند.
زمانیکه باراک اوباما به مسند قدرت رسید، بینی امیدوار بود که دولت جدید با هدف رعایت مفاد قانون اساسی در جهت اصلاح این برنامه گام بردارد. بینی و "جی. کرک وایبی"(J. Kirk Wiebe) از تحلیلگران ارشد سابق آژانس امنیت ملی تلاش کردند تا نظر بازرس کل وزارت دادگستری را به طرح سیستم خودکار تایید مجوز جلب نمایند. اما چندان توجهی به آن نشد. بینی میگوید: "آنها گفتند ما نمیتوانیم در این مورد اظهارنظر کنیم."
بینی در رستورانی حوالی مقر آژانس امنیت ملی، یعنی همان مکانی که تقریباً 40 سال از عمر خویش را در آنجا گذارنده است؛ مینشیند. انگشت سبابه و شست خود را به هم نزدیک میگرداند و میگوید: " فاصله ما از یک دولت دیکتاتور و اقتداگرا به اندازه فاصله بین این دو انگشت است."
هنوز یک فناوری وجود دارد که مانع از دسترسی دولتی با قدرت نامحدود به اطلاعات دیجیتالی محرمانه میگردد: رمزگذاری قوی. هر فردی– از تروریست و دلالان اسلحه گرفته تا شرکتها، موسسات مالی و فرستندههای ایمیل– میتوانند از این فناوری برای مهر و موم کردن پیامها، طرحها، عکسها و اسناد در درون محافظ اطلاعات استفاده نماید. برای سالها یکی از قویترین محافظها، برنامه استاندارد رمزنویسی پیشرفته بوده است، یکی از چند الگوریتمی که در اغلب نقاط جهان برای کدگذاری دادهها مورد استفاده قرار میگرفت. این الگوریتم در سه نوع موجود است– 128 بیتی، 192 بیتی و 256 بیتی– که در اغلب ایمیلهای تجاری و مرورگرهای وب کاربرد دارد و آنقدر قوی است که آژانس امنیت ملی کاربرد آن را برای ارتباطات فوق سری دولت آمریکا تایید نموده است. اغلب کارشناسان بر این باورند که حمله رایانهای موسوم به brute-force علیه این الگوریتم– که برای شکستن قفل آن به صورت پیاپی حمله میکند– احتمالاً بیشتر از سن کره زمین زمان نیاز دارد. برای یک رمز 128 بیتی، تعداد موارد آزمون و خطا به 340 اوندسیلیون (1036) خواهد رسید.
یکی از دلایل اصلی احداث مجتمع بلوفدال، نفوذ به درون فرمول ریاضی پیچیدهای شبیه AES و رمزگشایی آن است. این نوع کشف رمز به دو ابزار اساسی نیاز دارد: رایانههای با سرعت بسیار بالا برای انجام حملاتbrute-force بر روی پیغامهای رمزگشایی شده و تعداد قابلتوجهی از این نوع پیغامها برای تحلیل رایانهای. هرچه تعداد پیغامهای یک هدف خاص بیشتر باشند، احتمال اینکه رایانهها الگوها را شناسایی کنند، بیشتر است و بلوفدال میتواند تعداد بسیار زیادی از پیغامها را ذخیره نماید. منبع دیگری، از مدیران ارشد اطلاعاتی که در بخش برنامهریزی فعالیت داشت، میگوید: "یکبار درباره چرایی ساخت این مرکز برای آژانس امنیت ملی پرسیدیم؟ اوه، پسر، آنها کلیه پرسنل قدیمی را جمع کردند– حتی ماموران مخفی" بنابر اظهارات وی، این کارشناسان به مدیر وقت اطلاعات ملی یعنی "دنیس بلر"(Dennis Blair) گفتند: "شما باید چنین مکانی را بسازید زیرا ما به تنهایی قادر به رمزگشایی نیستیم." این اعترافی صادقانه بود. در جنگ طولانی بین رمزنویسها و رمزیابها– با وجود دهها هزار رمزنویس در صنعت امنیت رایانهای– رمزیابها به شکست خود اعتراف کردند.
بنابراین آژانس طرح احداث یک مرکز مهم– تاسیسات عظیم ذخیره اطلاعات– را در دست اجرا داشت. ضمناً، در ایالت تنسی، دولت با حداکثر پنهانکاری در حال اجرای پروژه مهم دیگری بود: پرقدرتترین رایانه جهان که تا به حال وجود داشته است.
این طرح در سال 2004 به عنوان پروژه مدرن منهتن آغاز گردید. هدف از این پروژه که تحت عنوان برنامه سیستمهای رایانهای با راندمان بالا نیز از آن یاد میگردد، افزایش هزار برابری سرعت رایانه بود و ساخت دستگاهی که بتواند عملیاتهای یک کادریلیون (1015) را ظرف یک ثانیه اجرا نماید و با نام "پتافلوپ"(petaflop) شناخته میشود. و همزمان با پروژه منهتن، مکانی که برای پروژه این ابررایانه انتخاب گردید، شهر اوک ریج در شرق تنسی بود، یک منقطه روستایی که رودخانههای خروشان آن راه خود را به سوی تپههای کم ارتفاع و دور از هم پیدا میکنند. در حدود 25 مایل دورتر از ناکسویل، "شهر مخفی" وجود دارد که برای اولین بمب اتمی اورانیوم 235 را از آنجا استخراج کردند. تابلویی در نزدیکی راه خروجی به چشم میخورد که بر روی آن نوشته شده است: آنچه که در اینجا میبینید، آنچه که در این مکان انجام میدهید، آنچه که در اینجا میشنوید، زمانیکه اینجا را ترک میکنید، بگذارید همین جا بماند و بروید. کمی دورتر از این تابلو، ساختمان فیزیکی آزمایشگاه ملی اوک ریج وزارت انرژی است که در جنگ مخفی جدید دخالت دارد. اما این بار در عوض ساخت بمبی با قدرت تقریباً غیرقابل تصور، سلاح یک رایانه با سرعت تقریباً غیرقابل تصور است.
در سال 2004 ، به عنوان بخشی از پروژه ساخت ابررایانه، وزارت انرژی تاسیسات مدیریت رایانهای اوک ریج را برای چندین آژانس راهاندازی کرد تا آنها نیز به نیروهای فعال در این پروژه ملحق شوند. اما در واقعیت دو روش وجود دارد: روش اول غیرمحرمانه است که در آن کلیه فعالیتهای علمی جنبه عمومی خواهند داشت و دیگری فوق سری است که آژانس امنیت ملی در این روش میتواند به طور مخفیانه برنامه رایانهای خود را دنبال کند. یکی از کارشناسان ارشد سابق بخش رایانه در آژانس امنیت ملی که در این پروژه نیز فعالیت داشت و هنوز هم با آژانس در ارتباط است، میگوید: "به دلایلی آنها باید تاسیسات دیگری بسازند."(او یکی از سه منبع آگاه است که این برنامه را تشریح نمود). این عملیات پرهزینه است اما آژانس چارهای جز اجرای آن نداشت.
مرکز تحقیقات چندمنظوره یا ساختمان 5300 با هزینهای بالغ بر 41 میلیون دلار در 5 طبقه و 214000 فوت مربع مساحت بر روی زمینی در شرق مجتمع آزمایشگاهی ساخته شد و پروژه آن در سال 2006 به اتمام رسید. در پشت دیوارهای آجری و پنجرههایی با شیشه سبزرنگ، 318 دانشمند، مهندس رایانه و غیره به طور مخفیانه بر روی کاربرد رمزگشایی پروژههای رایانهای سرعت بالا و سایر برنامههای محرمانه فعالیت میکنند. این مرکز ابررایانه به افتخار "جورج آر. کاتر"( George R. Cotter) ، از دانشمندان برجسته آژانس امنیت ملی که اکنون بازنشسته شده و رئیس فعلی برنامه فناوری اطلاعات نامگذاری شده است. کارشناس سابق رایانه در آژانس امنیت ملی میگوید: "بر روی درب هیچ علامتی وجود ندارد."
در مرکز غیرمحرمانه وزارت انرژی در اوک ریج، اگرچه این خیابان یکطرفه فقط با افراد قابل اعتماد ساختمان 5300 باب همکاری را گشود اما کارها با سرعت سرسامآوری پیش رفت. با این وجود، تیم پروژه ابررایانه Cray XT4 را به XT5 ارتقا بخشید. به دلیل سرعت بالا این ابررایانه نام جگوار را برای آن انتخاب کردند که سرعت آن 1.75 برابر پتافلوپ بود و در سال 2009 رسماً سریعترین رایانه جهان نام گرفت.
ضمن اینکه، آژانس امنیت ملی در ساختمان 5300 موفق گردید که یک ابررایانه سریعتر بسازد. یکی دیگر از مقامات ارشد اطلاعاتی سابق که در روند نظارت بر این برنامه نقش داشت، میگوید: "آنها به موفقیت بزرگی دست یافتند." این سیستم احتمالاً مشابه با پروژه غیرمحرمانه جگوار بود اما سرعتی به مراتب بیشتر داشت و به طور اخص برای رمزگشایی ارتقا یافته و یک یا چند الگوریتم خاص نظیر AES را هدف گرفته بود. به عبارت دیگر، آنها از مرحله تحقیق و توسعه فراتر رفته و به مرحله حمله واقعی به سیستمهای رمزگشای بسیار پیچیده رسیده بودند. تلاش برای گشودن رمزها همچنان ادامه داشت.
یکی دیگر از مقامات سابق میگوید این دستاورد بسیار عظیم بود و آژانس این پروژه را حتی از نگاه جامعه اطلاعاتی و کنگره پنهان ساخت. وی همچنین اظهار میدارد: "درباره این پروژه فقط به رئیس، معاون و دو تن از مدیران کمیته اطلاعات گزارش دادند." علت چه بود؟ "آنها فکر میکردند که این موفقیت رایانهای به آنها این توانایی را میدهد که رمزهای دولتی را بگشایند."
علاوه بر دسترسی آژانس امنیت ملی به حجم قابل توجهی از اطلاعات محرمانه شهروندان آمریکا، چنین پیشرفتی پنجره را به روی گنجینهای از اسرار خارجی باز کرد. باوجودیکه امروزه اغلب ارتباطات مهم از کدهای قوی استفاده میکنند اما بیشتر اطلاعات ذخیره شده توسط آژانس امنیت ملی از جمله بخش اعظم دادهها که به بلوفدال انتقال مییابند، با کدهای ضعیفتر رمزگشایی میشوند.
آژانس امنیت ملی میپندارد که در آستانه کشف الگوریتم اصلی رمزگشایی است– باز کردن قفل گنجینهای از دادهها.
وی خاطرنشان میسازد، اینجاست که ارزش بلوفدال و کوهی از اطلاعات ذخیره شده مشخص میگردد. شاید امروز نتوانیم این اطلاعات را رمزگشایی کنیم اما فردا ممکن است. وی میگوید: "پس میتوانید در جلوی چشمان خود شاهد چیزی باشید که در گذشته درباره آن سخن میگفتند. با قیاس روش انجام کار، در خواهیم یافت که در حال حاضر چگونه این کار را انجام میدهند." این مقام سابق آژانس میگوید: مشکل اینجاست که نه تنها اطلاعات دولتهای خارجی با الگوریتمهای ضعیفتر کدگذاری میشوند، بلکه حجم زیادی از تماسهای داخلی افراد نظیر ایمیل شهروندان آمریکا نیز در دهه گذشته از سوی آژانس امنیت ملی رهگیری میشدند.
اما درابتدا ابررایانه باید رمزگشایی نماید و برای انجام آن، سرعت همه چیز است. هرچه رایانه سریعتر باشد، با سرعت بیشتری هم میتواند رمزها را بگشاید. برنامه استاندارد رمزنویسی پیشرفته- نمونه 56 بیتی AES- اولین بار در سال 1976 بکار بسته شد و حدود 25 سال مورد استفاده قرار گرفت. AES اولین بار در سال 2001 پا به عرصه وجود گذاشت و انتظار میرود برای حداقل یک دهه پرقدرت و قابل استفاده بماند. اما اگر آژانس امنیت ملی به طور مخفیانه رایانهای ساخته که سریعتر از تجهیزات غیرمحرمانه است، پس آژانس امنیت ملی از شانس رمزگشایی برنامه AES در زمان کوتاهتری برخوردار است.
اما علیرغم این پیشرفت، آژانس امنیت ملی ساخت پروژه اوک ریج را تکمیل نکرده است. هدف بعدی سازمان رسیدن به سرعت اگزافلوپ یعنی یک کوین تیلیون(1018) عملیات در ثانیه و در نهایت زتافلوپ (1021) و یوتافلوپ است.
این اهداف از جانب نمایندگان کنگره مورد حمایت بسیار قرار میگیرند. نوامبر گذشته یک گروه دوحزبی متشکل از 24 سناتور نامهای به رئیسجمهور اوباما نوشتند و در آن تصریح کردند که تامین بودجه طرح عظیم رایانهای وزارت انژری را تا سال 2013 تصویب کند(درخواست بودجه آژانس امنیت ملی محرمانه است). آنها برای همگام شدن و حتی ربودن گوی سبقت از چین و ژاپن به این ضرورت اشاره کردند. سناتورها خاطرنشان ساختند: "برای توسعه قابلیت رایانهای سرعت ملاک است." دلیل نیز کاملاً روشن بود: تا سال 2011 جگوار(در حال حاضر با حداکثر سرعت 2.33 پتافلوپ) پس از "رایانه K" ژاپن با سرعت 10.51 پتافلوپ و سیستمTianhe-1A چین با سرعت 2.57 پتافلوپ در رده سوم ایستاده است.
اما رقابت واقعی در بخش محرمانه اتفاق خواهد افتاد. برای توسعه مخفیانه دستگاه اگزافلوپ(یا بالاتر) جدید تا سال 2018 ، آژانس امنیت ملی احداث دو ساختمان مرتبط با هم را به وسعت کلاً 260000 فوت مربع را در نزدیکی تاسیسات شرق مجتمع اوک ریج پیشنهاد داده است. این ساختمان با عنوان مرکز دادههای رایانهای چندمنظوره، کمارتفاع اما عریض خواهد بود همچون انبارهای بزرگ، طرحی که برای نصب دهها ردیف رایانه ضروری است که در نهایت سیستمی را در مقیاس اگزافلوپ تشکیل خواهند داد و برای به حداقل رساندن فاصله بین مدارها به صورت گروهی تجمیع میشوند. طبق گزارش یکی از کارکنان وزارت انرژی در سال 2009 ، این مرکز "تاسیساتی ساده است که از سمت جاده چندان قابل رویت نیست" و مطابق با میل آژانس امنیت ملی برای مخفی نگاهداشتن این پروژه خواهد بود. این تاسیسات نیاز فراوانی به نیروی برق خواهد داشت و در کل حدود 200 مگاوات برق مصرف میکند که برای روشن کردن 200000 خانه کافی است. این رایانه حرارت بسیار زیادی تولید میکند که برای رفع این مشکل به 60000 تن تجهیزات خنککننده نیاز است، یعنی به اندازه تجهیزات خنککننده برجهای مرکز تجارت جهانی.
ضمناً، تیم Cray بر گام بعدی آژانس امنیت ملی تمرکز دارد که بخشی از منابع مالی آن از محل قرارداد 250 میلیون دلاری با آژانس پروژههای تحقیقات پیشرفته دفاعی تامین میگردد. این پروژه یک ابررایانه عظیم است که Cascade نامیده میشود، مدلی که تا پایان سال 2012 تکمیل خواهد شد. توسعه آن عمدتاً به موازات تلاشهای غیرمحرمانه وزارت انرژی و سایر آژانسهای مرتبط انجام میپذیرد. این پروژه، که در سال 2013 به اتمام خواهد رسید، رایانه Jaguar XT5 را به XK6 ارتقا میدهد که در اینصورت سرعت آن از 10 به 20 پتافلوپ افزایش خواهد یافت.
یوتابایت و اگزافلوپ، سپتیلیون و اوندسیلیون– مسابقه سرعت پردازش و ذخیره اطلاعات- همچنان ادامه دارد. "جورج لوئیس بورگس"(Jorge Luis Borges) در داستان سال 1941 خود تحت عنوان "کتابخانه بابل" کلکسیونی از اطلاعات را به تصویر کشید که دانش کل جهان را ذخیره نموده است اما حتی یک واژه آن به ندرت قابل درک است. در بلوفدال، آژانس امنیت ملی در حال ساخت کتابخانهای است که ممکن نبود حتی بورگس نیز به آن فکر کرده باشد. و به محض شنیدن واژهای از مقامات آژانس، فقط بحث زمان مطرح است تا کلیه اطلاعات مربوط به آن واژه در دسترس قرار گیرد.
این مقاله نوشته جیمز بمفورد نویسنده کتاب "کارخانه سایه: آژانس امنیت ملی فوق سری از 11 سپتامبر تا استراقسمع مکالمات شهروندان آمریکا"است.