تا سال 2015 که اینترنت 2.7 میلیارد کاربر خواهد داشت، آژانس امنیت ملی آمریکا به یک مرکز ذخیره سازی دادهها به وسعت یک میلیون فوت مربع نیاز دارد.
مرکز اطلاعات یوتا که به همت پیمانکاران با مجوزهای فوق سری در دست احداث است، در راستای تحقق اهداف آژانس امنیت ملی ساخته میشود. پروژهای کاملاً محرمانه که به عنوان آخرین تکه پازل پیچیده طی دهه گذشته در حال تکمیل بوده است.
هدف آن: تفسیر، رمزگشایی، تجزیهوتحلیل و ذخیرهسازی حجم انبوهی از ارتباطات جهان است که از ماهوارهها به سطح زمین میرسند و از طریق کابلهای زیرزمینی و زیردریایی شبکههای بینالمللی، خارجی و داخلی انتشار مییابند.
این مرکز 2 میلیارد دلاری باید در سپتامبر 2013 تکمیل شده و فعالیت خود را آغاز نماید. ارتباطات گوناگون از طریق سرورها و روترها جریان یافته و در بانک اطلاعاتی تقریباً نامحدودی ذخیره میشوند از جمله محتوای کامل ایمیلهای شخصی، تماسهای تلفن همراه و جستجوی کاربران در گوگل و نیز انواع دیگری از اطلاعات شخصی– مثلاً قبض پارکینگ، برنامههای سفر، خرید از کتابفروشی و سایر"آشغالهای کوچک" دیجیتالی.
یکی از مقامات ارشد اطلاعاتی که تا همین اواخر در این پروژه حضور داشت، میگوید: اما "این مجتمع فراتر از یک مرکز اطلاعات است." مرکز عظیم بلوفدال در یوتا نقش مهم و محرمانه دیگری دارد که تاکنون فاش نگردیده است. به اعتقاد او، این مرکز برای رمزگشایی بسیار حائز اهمیت است. و عملیات رمزگشایی مهم است زیرا بسیاری از اطلاعاتی که این مرکز تحت کنترل دارد– نظیر اطلاعات مالی، مبادلات بازار بورس، معاملات تجاری، اسرار نظامی و سیاسی خارجی، اسناد حقوقی، تماسهای شخصی محرمانه– به طور کامل رمزگشایی خواهند شد. بنا بر اظهارات یکی دیگر از مقامات ارشد در این پروژه، آژانس امنیت ملی چند سال قبل در راستای کسب قابلیت لازم برای رمزگشایی یا از کار انداختن سیستمهای با رمز کاملاً پیچیده نه تنها بوسیله دولتهای جهان بلکه توسط بسیاری از کاربران معمولی رایانه در آمریکا به پیشرفت چشمگیری دست یافته است. به زعم او، نتیجه اینکه "هر فردی به مثابه یک هدف است و هر فرد دارای ارتباطات به مثابه یک هدف است."
از نگاه آژانس امنیت ملی، پس از حملات 11 سپتامبر و تخصیص دهها میلیارد دلار بودجه در مقطعی توانست دستاوردهای این سازمان را در حوزه کشف نوشتههای رمزی به طور قابلملاحظهای ارتقا بخشد. آژانس امنیت ملی که به عنوان بازوی وزارت دفاع پس از حادثه پرل هاربر تاسیس گردید، ماموریت داشت تا از وقوع هرگونه حمله غافلگیرکنندهای جلوگیری نماید اما در سالهای پس از جنگ سرد با چندین رویداد تحقیرآمیز روبرو گردید. با تشدید یافتن حملات تروریستی– اولین آن بمبگذاری در مرکز تجارت جهانی و پس از آن انفجار سفارت آمریکا در شرق آفریقا، حمله به ناو یواساس کول آمریکا در یمن و در نهایت حملات ویرانگر 11 سپتامبر- برخی ماهیت وجودی آژانس امنیت ملی را زیر سوال بردند. در واکنش، آژانس امنیت ملی به تدریج خود را احیا کرد. هرچند دلایل اندکی وجود دارد که ثابت نماید کارآمدی این سازمان بهبود یافته است– رویهم رفته، علیرغم وجود مستندات فراوان و فرصتهای عالی برای جمعآوری اطلاعات، آژانس فرصت شناسایی حملات نافرجام یک بمبگذار انتحاری در پرواز سال 2009 به دیترویت و نیز عملیات بمبگذاری اتومبیل سال 2010 در میدان تایمز را از دست داد– اما تردیدی نیست که این سازمان خود را به بزرگترین، سریترین و احتمالاً بانفوذترین آژانس اطلاعاتی آمریکا تبدیل نموده است که تا به حال وجود داشته است.
در این روند– و برای اولین بار از زمان ماجرای واترگیت و دیگر رسواییهای دولت نیکسون– آژانس امنیت ملی ابزارهای جاسوسی را بر روی آمریکا و شهروندانش تغییرجهت داده است. این سازمان با هدف جمعآوری و بررسی میلیاردها ایمیل و تماسهای تلفن همراه خواه از داخل یا خارج، دهها مرکز شنود و استراقسمع را در سراسر کشور راهاندازی نموده است. این مرکز برای جستجوی الگوها و رمزگشایی، ابررایانهای با سرعت تقریباً غیرقابل تصور ساخته است. نهایت اینکه، آژانس احداث مجتمعی را آغاز کرده است که در آنجا تریلیاردها لغت، ایده و نجوای دریافتی از طریق شبکه الکترونیکی ذخیره میگردند. و البته، کلیه این اقدامات در خفا انجام میپذیرند. برای افراد درون سازمانی، این مثل قدیمی که آژانس امنیت ملی هرگز چیزی نمیگوید بیش از همیشه کاربرد دارد.