الحمد للَّه ربّ العالمین و صلّى اللَّه على سیّدنا محمّد و آله الطاهرین و لعنة اللَّه على أعدائهم أجمعین.
مناجات چهارم از مناجاتهاى پانزده گانه امام سجاد علیه السلام مناجات الراجیننام دارد. در توضیح عبارات قبلى اشاره شد که خوف و رجاء مانند دو بال براى پرواز به سوى کمال الهى است. به همین خاطر امام بلافاصله بعد از مناجات الخائفین،مناجات الراجین را آغاز مىنمایند.
«یا من إذا سَئلهُ عبدٌ أعطاه و إذا أمَّلَ ما عِنده بَلَّغه مُناه و إذا أقبَلَ عَلَیه قَرَّبَه و أدناه و إذا جاهَرهُ بالعصیان سَتَر على ذَنْبِه و غَطّاهو إذا توکّل علیه أحسَبَه و کَفاهُ».
همانگونه که در مناجات الخائفین بحث را با توضیح متعلّق خوف آغاز کردیم در این مناجات هم ابتدا به روشن ساختن متعلّق رجاء مىپردازیم.
متعلّق امید که در عبارات دعا به تناوب تکرار گردیده است؛ چیست؟خداوند مىفرماید:
«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً»(1).
مسلماً براى شما در زندگى رسول خدا سر مشق نیکویى بود براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مىکنند.
«فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَ لاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً»(2).
پس هر کس به لقاى پروردگارش امید دارد، باید کارى شایسته انجام دهد، و هیچ کسى را در عبادت پروردگارش شریک نکند.
از دو آیه? فوق چنین استفاده مىشود که اساسىترین ثمره? امید عمل صالح است و از طرف دیگر عمل صالح است که انسان را به نقطه? مطلوب مىرساند. به عبارت دیگر متعلّق رجاء و امید لقاء الهى است و لقاء الهى مرهون عمل صالح مىباشد.
در آیات دیگر مشخصات انسانهاى نا امید ذکر شده است. خداوند مىفرماید:
«إَنَّ الَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ لِقَاءنَا وَ رَضُواْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِینَ هُمْ عَنْ آیَاتِنَا غَافِلُونَ»(3).
آنان که به ملاقات ما و روز رستاخیز امیدوار نیستند و به زندگى دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند و آنان که از آیات ما غافلند جایگاهشان آتش است.
همانگونه که بنده? امیدوار در طلب لقا الهى و عمل صالح است بنده? ناامید در آیات و روایات به عنوان کسى که فقط طالب دنیا است و تکیه گاهى جزء دنیا ودنیاطلبى ندارد، معرفى گردیدهاند. بنده ناامید چون امیدی جز به دنیا ندارد؛ لذا نمىتواند عمل صالح داشته باشد، و نهایتاً از آیات الهى غافل مىماند.
آثار امید و رجاء
اولین ثمره? رجا و امید این است که امیدوار را بر مىانگیزد و او را به تحرّک وامىدارد. امیدوار همواره براى تلاش، کار و قبول زحمت انگیزه دارد. امید در انسان مانند موتور محرّک مانع ایستایى، خمودگى و افسردگى مىگردد. امیدوار در تلاش وتکاپو براى به دست آوردن متعلّق امید است. بنابر این مهمترین اثر امید تلاش است بگونه ایى که این دو مفهوم لازم و ملزوم هم هستند. اگر فعّالیّت نباشد، امید داشتن دروغ و بى معنى است و فعالیّت بدون امید غیر ممکن است. در این خصوص روایت جالبى از امام صادق علیه السلام منقول است.
«قال: قُلت لأبی عبداللَّه علیه السلام اِنَّ قوماً من موالیک یُلمّون بالمعاصی و یقولون نرجو. فقال علیه السلام: کذبوا، لیسوا لنا بموال اولئک قوم ترجّحتبهم الأمانیُّ، من رجا شیئاً عمل له و من خاف من شیء هرب منه»(4).
شخصى به امام علیه السلام عرض مىکند: عدّهایى از دوستان و پیروان شما مرتکب گناه و معصیت الهى مىشوند و مىگویند ما امیدوار هستیم. امام علیه السلام در پاسخ مىفرمایند: اینان دروغ مىگویند و از پیروان ما نمىباشند. اینان گروهى هستند که آرزوها بر آنان غلبه کرده است. هر کس به چیزى امید داشته باشد براى به دست آوردن آن تلاش مىکند، و هر کس از چیزى ترس داشته باشد، باید در عمل از آن گریزان باشد.
امام علیه السلام در این روایت به روشنى حاصل و نتیجه? امیدوارى را این گونه بیان مىفرمایند: امیدوار واقعى کسى است که امید در رفتار و اعمال او خود را نشان دهد و باعث تعالى و کمال وى گردد. یعنى امید در او داعى ایجاد کند که به سمت متعلّق امید حرکت کند و براى تحصیل آن تلاش نماید.
بنابر این اصل و اساس امید بازگشت به ذات اقدس الهى دارد و بندگان راجى، در واقع به رحمت الهى امیدوارند و مرتبه? نهایى و کمالِ امید، امید به لقاءالهى است. اساس مطلب این است که تلاش ما باید در جهت رسیدن به فضل و رحمت الهى باشد.
تفاوت اصلى در این است که تلاش و تحمل سختى راه، براى رسیدن به هدف، معمولاً با تعب، مشقت و درد و رنج همراه است؛ اما امیدوار واقعى این سختى راه را حس نمىکند. در واقع تمام این سختىها براى او شیرین و لذّت بخش مىگردد و این از دیگر ثمرات امید است. یعنى امید، تحولى در انسان ایجاد مىکند که طىّ طریق و تحمّل درد و رنج براى رسیدن به هدف را براى انسان لذّت بخش مىکند. تلاشِ انسانِ امیدوار خستگى به همراه ندارد؛ زیرا از لحظه لحظه آن لذّت مىبرد. وقتى انسان به دنبال محبوبى است و منزل محبوب دور و راه سخت و پرمشقّت است، انسان عاشق از طى طریق خسته نمىشود و چون به امید وصال محبوب است از تمام رنجهاى راه لذّت مىبرد و این مشقّت راه براى او شیرین و دلنشین است.
نقطه کمال براى امیدواران این است که رنج عبادت بر آنها شیرین است رنجشب بیدارى و تعب نخوابیدن بر آنها هموار است؛ نه تنها هموار بلکه شیرین،دلنشین و دوست داشتنى است کسى که به دنبال نقطه امیدش حرکت مىکند، از بیدارى شب و روزه دارى طولانى روزهاى تابستان، بیدارى شبهاى طولانى زمستان نه تنها خسته نمىشود بلکه لذّت مىبرد. البته این تلاش، بذل مال هم مىخواهد. خداوند مىفرماید:
«وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَعَلاَنِیَةً یَرْجُونَ تِجَارَةً لَّن تَبُورَ»(5).
کسانى که از آنچه به آنان روزى دادهایم پنهان و آشکار انفاق مىکنند، تجارتى بىزیان و خالى از کساد را امید دارند.
این تجارت و داد و ستد با خداوند است. او از بنده مىخواهد تا مخفیانه انفاق نماید تا به رحمت و لقاء الهى دسترسى پیدا کند. کسى که کالاى گران قیمت را بهبهاى نازلى مىخرد، آیا احساس خسارت مىکند؟ او بعد از تحویل گرفتن متاع احساس لذت و شیرنى مىکند و نمىگوید پول از کفم رفت و چیزى بدست نیاوردم.امام امیرالمؤمنین علیه السلام مىفرماید:
«صبروا أیّاماً قصیرة أعقبتهم راحة طویلة،تجارةٌ مُربحة یَسَّرَها لهم ربّهم»(6)
کسانى که با پروردگار معامله مىکنند و این ایام کوتاه عمر را بذل مىکند مشقّت را تحمل مىکنند و صبر پیشه مىکند و در مقابل یک راحت و سعادت ابدى را
بدست مىآورند. سعادت ابدى با بذل یک امر موقت یک تجارت شیرین است. در این معامله اگر بذل ثروت و مال، وقت، آرامش و آسایش و حتى اگر بذل جان نیاز باشد؛ شیرین است.
با توجّه به اینکه در آستانه? ایّام با فضیلت عرفه مىباشیم به جاست چندجملهایى در این خصوص عرض نمائیم این روایت را مرحوم محدث قمى در مفاتیح نقل کرده است.
«سمعَ علی بن الحسین علیه السلام یوم عرفة سائلاً یسألُ الناسَ فقال له:ویحک أغیر اللَّه تسأل فی هذا الیوم إنَّه یُرجى لما فی بطون الحبالی فی هذا الیوم أن یکون سعیداً»(7).
امام سجاد علیه السلام روز عرفه سائلى را دیدند. که در حال تکدّى و سوال از مردماست. امام علیه السلام به او فرمودند: واى بر تو! آیا در چنین روزى از غیر خدا تقاضامى نمایى، در حالى که در این روز براى جنین در شکم مادر امید سعادتمندى مىرود.
کسانى که اهل عبادت و راز و نیاز مداوم هستند و همواره به فضل و رحمت الهى امید دارند و به درجهایى از معرفت نائل آمدهاند که هر لحظه خود را در محضر الهى مىدانند و کمتر لحظه ایى را در غفلت به سر مىبرند، توجّه این افراد و لطفالهى به اینگونه اشخاص نیازمند روز عرفه و غیر عرفه نمىباشد. اما علیرغم آن بعضى از روزها و شبها گویى دعوت خاصّى از طرف محبوب و ذات اقدس الهى رسیده است، این دعوت خاص اصولاً داراى رحمت خاصّى نیز هست. لذا براى درک فضیلت این ایّام و بهرمندى از این دعوت ویژه بسیار سفارش شده است. این دعوت فراگیر و همگانى است خداوند تعالى همه را از پیر و جوان، زن و مرد، بزرگ و کوچک همه را به خوان کرم خود فرا خوانده است. کسانى که توفیق ندارند در صحراى عرفات مشغول عبادت باشند مىتوانند به دیگر مکانهاى متبرّک بروند و توفیق حضور درآنجا را درک نمایند. امام صادق علیه السلام مىفرمایند:
«أن اللَّه یوم عرفة ینظر إلى زوّار قبر الحسین علیه السلام فیغفر لهم ذنوبهم و یقضى لهم حوائجهم قبل أن ینظر إلى أهل الموقف بعرفة»؛
خداوند تبارک وتعالى روز عرفه قبل از توجّه و نگاه به حجّاج حاضر در عرفات به زائران قبر امام حسین علیه السلام توجّه نموده و گناهانشان را مىآمرزد و حوائجشان را بر آورده مىسازد.
غفلت، آفت امیدوارى
متعلّق امید در این دعا را روشن نمودیم و گفتیم که امیدوار بدون تلاش راه به جایى نمىبرد، همچنین تلاشى که ظاهرى سخت دارد در نظر امیدوار جز شیرینى نمىباشد. امّا آفتى که انسان امیدوار و راجى باید به آن توجّه کند غفلت است. راهى که پیش روى داریم راهى است طولانى، این راه نیازمند معلّم و هادى مىباشد. اگرکسى به نشانهها و تابلوهاى راهنما در مسیر توجّه نکند، گمراه مىگردد. به عبارت دیگر امیدوار نمىتواند غافل باشد، بلکه باید با کمک معارف الهى نقطه? امید را در نظر بگیرد و تلاش نماید تا به مقصد برسد. آیه هفت سوره یونس به روشنى این نکته را بیان مىکند،
«إَنَّ الَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ لِقَاءنَا وَرَضُواْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِینَ هُمْ عَنْ آیَاتِنَا غَافِلُونَ»(8).
آنان که به روز رستاخیز و ملاقات امیدوار نمىباشند و به زندگى دنیا خشنودشدند و بر آن تکیه کردند و آنها از آیات ما غافلند.
سؤال و اعطاء
امام سجاد علیه السلام مناجات الراجین را با این جمله آغاز مىنمایند: «یا من إذاسئله عبدٌ أعطاه» اى کسى که اگر بندهایى از تو تقاضا نماید به او پاسخ مىدهی(امام علیه السلام بین دو مفهوم سؤال و اعطاء رابطه? مستقیم برقرار نموده است. به عبارت دیگر امام مىفرمایند: رحمت الهى بگونهایى است که به محض تحقّق سوال، اعطاء قطعى است. در دعاى ابو حمزه مىخوانیم «ولیس من صفاتک أن تأمر بالسؤال وتمنع العطیّة» خداوند! از صفات تو این نیست که، بندگان را به تقاضا نمودن امرنمایى و از طرف دیگر در مقابل این سوال و اظهار حاجت، بخل نموده و پاسخ بنده را ندهى. نمىشود ما را به گدایى امر نموده باشى امّا به گداى در خانه خود عطا ننمایى.خود در قرآن فرمودى:
«وَأَمَّا السَّائِلَ فَلاَ تَنْهَرْ»(9).
سوال کننده را از خود مران.
خدا اجلّ، ارفع و اعظم از آن است که کسى از او گدایى کند و او رد نماید. در این ایّام که فصل دعا و گدایى درب خانه? خداست باید توجّه داشته باشیم که نزد کسى در حال سوال هستیم که مالک تمام خزائن است او ربّ العالمین و مالک الملوک است. هر چه اعمّ از مادّى و معنوى از او بخواهیم دریغ نمىنماید اما باید توجّه داشته باشیم که سوال محقّق گردد، تا ارتباط مورد نظر فراهم گردد.
حال این سوال مطرح مىگردد که علیرغم این همه سوال و دعا، چرا استجابت و اعطاء نمىباشد؟ پاسخ در عدم تحقّق سوال و دعا است. یعنى دعا درست نبوده خواندن و نحوه? سؤال غلط بوده است. لذا باید بیاموزیم که از خدا چه حوائجى را طلب کنیم. اگر دنیا، قدرت و ثروت از خدا بخواهیم مىدهد، زیرا این مسائل براى خدا ارزشمند نیست. براى نمونه خداوند به قارون ثروت فراوان عطا نمود و قدرت را هم به فرعون که «أبغض خلق اللَّه» بود عنایت نمود. امّا آیا مقام قرب و صفا و مقام تنزّه و پاکیزگى روح را هم عنایت نمود؟ اگر کسى به مقام قرب و تنزّه رسید دیگر هرگز دنیا را از خداوند نمىخواهد. در آن هنگام عبد و اصل جز رضاى خالق چیزى مطالبه نمىکند. انبیاء و اولیاء الهى هیچکدام دنیا و متعلّقات آن را ازخداوند نخواستند.
در مجموعه? انبیاء (علیهم السلام) فقط سلیمان از خداوند دنیا طلب نمود. خداوند در قرآنکریم کریم مىفرماید:
«قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکاً لاَّ یَنبَغِی لِأَحَدٍ مِّنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ»(10).
گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حکومتى به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچکس نباشد، که تو بسیار بخشندهایى.
علّت اینکه حضرت سلیمان از خداوند دنیا و ملک منحصر به فرد خواسته است براى ما روشن نیست. امّا در روایات ذکر شده است که ایشان آخرین پیامبرىاست که وارد بهشت مىگردد، چرا که دنیا پاسخگویى و مشکلات به همراه دارد. من از این فرصت مىخواهم استفاده کنم و نکته ایى را به عزیزان تذکّر دهم. ما و شما راهى را انتخاب کردهایم، نکند مشاکل دنیوى، زر و زیورهاى دنیا، سختىهاى دنیا و فریب کارىهاى دنیا ما را منحرف کنند. خیلىها در همین عصر ما، حضور داشتند که آنها را در محافل دینى و در محافل علمى مىدیدیم که اهل مباحثه و مذاکره? علمى هم بودند اما لباس روحانیّت نداشتند. اینان در حوزه درس خواندهاند و حتّى گاهى به
مرتبه? اجتهاد هم رسیدهاند. امّا به خاطر مضایق دنیوى به سفره? بقیّةاللَّه علیه السلام پشت کرده و رفتهاند. نکند مضایق و مشاکل دنیوى ما را چنان جلب خود کند که گاهى سؤالمان از خدا مطالب بى ارزش باشد و اگر هم جواب درستى نگرفتیم العیاذ باللَّه به این سفره پشت کنیم. سفره? با برکتى که همه? نعمتهاى الهى در آن وجود دارد و خیر آن در همین اقلّ قلیل است. من بالعیان مىبینم بعضى از تفکّرات و چهرهها را که به خاطر مطامع دنیوى حوزه و درس و بحث را رها کردهاند و بهسمتهاى دیگرى رفتهاند.
خداوند همه ما را از مزالّ اقدام محافظت کند.